جدول جو
جدول جو

معنی قباعث - جستجوی لغت در جدول جو

قباعث
(قَ عِ)
جمع واژۀ قبعثری. رجوع به قبعثری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باعث
تصویر باعث
سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
فرهنگ فارسی عمید
(قُ عی ی)
مرد بزرگ سر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
جهت. شوند. (ناظم الاطباء). داعی. انگیزه. علت. جهت. غرض. موجب. (المنجد). مجازاً سبب. (آنندراج). ج، بواعث: حرام است بر من آنگه برگردد همه آن یا بعضی از آن به ملکیت من به حیلتی از حیلتها یا باعثی از باعثها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318). نزدیکی میجوید بخدا به آنچه باعث نزدیکی است. (همان کتاب 212). ممکن است که سکرت سلطنت او را بر این باعث باشد. (کلیله و دمنه). و بر اتباع فرایض و سنن و اقتفاء آثار سداد و رشاد محرض و باعثی نه باز با سر الحاد و بی دیانتی رفتند. (جهانگشای جوینی).
بخت ز آغوش من انگیخته
همچو صدف باعث ویرانیم.
ابوطالب کلیم (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(عِ)
جفر باعث، جفر باعث در سرزمین بکر بن وائل و منسوب به باعث بن حنظله بن هانی الشیبانی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
لقب حارث بن عبدالله والی بصره است. (منتهی الارب). و او را به این کلمه لقب دادند زیرا که وی این پیمانه را برای سنجش مردم آن سامان مقرر داشت و یا هنگامی که در بصره حکومت داشت مردم مکیال خود را برای او بردند، و او گفت مکیال آنان این قباع است و از این رو به این لقب خوانده شد. (از منتهی الارب)
لقب ابن ضبۀ جاهلی بدان جهت که گول ترین اهل زمان خود بوده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با)
خوک بددل. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ذَ کا ت)
قبع. سر در پوست کشیدن، بینی فشاندن خوک. گویند: له قباع کقباع الخنزیر. (منتهی الارب). رجوع به قبع شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
ابن اشیم صحابی است. (منتهی الارب). و یکی از راویان است که داستان بعثت پیغمبر اسلام را از غار حراء در سن 40سالگی روایت میکند. رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 12 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ابن رزبن اللخمی، مکنی به ابوهاشم، محدث است. (منتهی الارب). و او از علی بن رباح و از او ابوعبدالرحمن روایت کند. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از باعث
تصویر باعث
غرض، موجب، انگیزه، داعی، علت، جهت، مجازاً سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباع
تصویر قباع
خوک، بد دل، ترسو آیینه فراخ، خار پشت، گول: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باعث
تصویر باعث
((عِ))
برانگیزنده، سبب، علت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باعث
تصویر باعث
انگیزاننده، مایه، انگیزه
فرهنگ واژه فارسی سره
انگیزه، سبب، علت، محرک، موجب، مورث، وسیله، بانی، مسبب، برانگیزاننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد