جدول جو
جدول جو

معنی قباثر - جستجوی لغت در جدول جو

قباثر
(قُ ثِ)
فرومایۀ گمنام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ ثَ)
فرومایۀ گمنام. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
ابن اشیم صحابی است. (منتهی الارب). و یکی از راویان است که داستان بعثت پیغمبر اسلام را از غار حراء در سن 40سالگی روایت میکند. رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 12 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ سُ)
موضعی است در مکۀ معظمه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با)
لقب عام ملوک صقالبه. (آثارالباقیه ص 102)
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با)
گورکن
لغت نامه دهخدا
(قُ)
شمشیر شعبان بن عمرو حمیری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُبْ با)
گروه فراهم آمده جهت برآوردن و کشیدن شکار از دام. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، چراغی که صیاد در شب افروزد. (ناظم الاطباء). چراغ شکاری در شب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
به عربی نام گیاهی است که شتران میخورند و به فارسی گیاه چرای شتران نامند. به سریانی به معنی کبر است. (داود انطاکی جزء یکم ص 141)
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
آبی که ناکنده ظاهرو نمایان باشد، اسباب خانه و خدمت و خدمتگزار و نوکری و جاه و جلال و نخوت و غرور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ بَ ثَ)
مردبزرگ خلقت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ ثِ)
نقبی است که سرازیر میشود از جبل جهینه که هر کس از اضم به ینبع برود باید از آن عبور کند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ ثِ)
گیاهی است خوشبو. (از اقرب الموارد). ج، عبثران. یاقوت آرد: گیاهی است مانند قیصوم. (از معجم البلدن)
لغت نامه دهخدا
(قَبِ)
جمع واژۀ قبره. چکاوک ها. رجوع به قبره شود
لغت نامه دهخدا
(قُ تِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قبتر. رجوع به قبتر شود
لغت نامه دهخدا
(قَ ثی ی)
عمر بن حفص مکنی به ابوحفص از محدثان است. وی از مردم بلخ است و از اسحاق بن ابراهیم خرطلی و سویدبن سعید و قطر بن حمادبن وافدر روایت شنیده و عبدالله بن محمد بن علی از او حدیث شنیده است. (انساب سمعانی). با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(قَ ثی ی)
منسوب است به قباث بن حلیم بن سعید بن جابر اسدی. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قَ ءِ)
جمع واژۀ قبراء. (ناظم الاطباء). چکاوک ها. رجوع به قبراء شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ابن رزبن اللخمی، مکنی به ابوهاشم، محدث است. (منتهی الارب). و او از علی بن رباح و از او ابوعبدالرحمن روایت کند. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا