- قاپوچی
در دوره صفوی و پس از آن، دربان
معنی قاپوچی - جستجوی لغت در جدول جو
- قاپوچی
از قاپو ترکی + چی به معنی مدیر، ، حاجب، دربان، (آنندراج)، بواب، آذن
- قاپوچی
دربان، حاجب
- قاپوچی
دربان، حاجب
- قاپوچی
بواب، حاجب، دربان، دروازه بان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قالوس، برای مثال برزند نارو بر سرو سهی، سرو سهی / برزند بلبل بر تارک گل قالوسی (منوچهری - ۱۳۰)
کسی که قاطر دارد و با قاطر بار یا مسافر حمل و نقل می کند، قاطربان، قاطردار، استربان، استردار، استروان
(قُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چاپیاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی. واقع در 14هزارگزی جنوب باختری قره ضیاءالدین و سه هزارگزی جنوب راه ارابه رو قورول به قره ضیاءالدین. در دره قرار دارد و هوای آن معتدل مالاریائی است و سکنۀ آن 24 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصولات آن غلات و شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی است. وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لقبی از القاب در دورۀ قاجاریه، دربان باشی، رئیس دربانها، رجوع به قاپوچی شود
غالوسی چالوسی نوایی در خنیای باستانی ایران منسوب به قالوس، نوایی است از موسیقی قدم: بزند نار و بر سر و سهی سرو سهی بزندبلبل بر تارک گل قاموسی
منسوب به قاشق، آلتی فلزین که گچ بران بکار برند، خیار خرد خیار ترشی، قسمی زدن بر پشت گردن پس گردنی که با چهار انگشت زنند
