جدول جو
جدول جو

معنی قانیش - جستجوی لغت در جدول جو

قانیش
دژی است در اندلس از توابع سرقسطه، (معجم البلدان ج 7 ص 19)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قانی
تصویر قانی
سرخ، سرخ پررنگ، بسیار سرخ
فرهنگ فارسی عمید
مذکر، سه مرد. (مجمل اللغه) ثلاث، ثلاثۀ متناسبه، عددی را گویند که نسبت اولش به دومش مانند نسبت دومش به سومش باشد. و آنرا متناسبۀ فرد نیز نامند... (کشاف اصطلاحات الفنون). الثلاثهالذین خلفوا، کعب بن مالک السلمی و مراره بن الربیع العمری و هلال بن امیهالواقفی باشند. (امتاع الاسماع،). ثلاثه سرد، ذی قعده و ذی حجه و محرم. سرد زره است و چون این سه ماه متصل بود تشبیه بزره شده است
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تأنیث قانی. رجوع به قانی شود
لغت نامه دهخدا
قصب است، (فهرست مخزن الادویه)، نی
لغت نامه دهخدا
(یِ مَ)
دهی از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان. در 21000گزی شمال باختری قصبۀ رزن و 9000گزی شمال خاوری دمق واقع و موقع جغرافیائی آن جلگه و سردسیر است. 1105 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و بهار از رود خانه جریانلو و محصول آن غلات، لبنیات، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. تابستان از طریق رزن اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
تسمه. بند چرمی. (دزی ج 2 ص 296)
لغت نامه دهخدا
سخت سرخ، (منتهی الارب)، بسیار سرخ، (آنندراج)، سرخ بغایت، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، سرخ سیر: احمر قانی و قان، سخت سرخ، (منتهی الارب) :
تو در روز هیجا سویدای جنگی
بکردی بشمشیر حمرای قانی،
منوچهری،
در این لفظ بسیار تردد است ظاهراً توافق لسانین باشد میان عربی و ترکی، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قامیش
تصویر قامیش
نی، نیستان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از پارسی خود خونی خونین تازی از پارسی خونی خونین سرخ بسیار سرخ سخت سرخ. یا احمر قانی. سرخ تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قامیش
تصویر قامیش
نی، قصب، نیستان
فرهنگ فارسی معین