جبال قامرون، کوههائی است بر زمین هندوان. (التفهیم ص 198). در همه نسخ فارسی و عربی التفهیم به همین شکل قامرون با نون و در کتاب تحقیق ماللهند ص 58 (جبال قامرو) بدون ’ن’ و در اصل سانسکریت این طور است Kamarupa. (پاورقی التفهیم چ جلال همائی ص 198). ملکی است بر مشرق هندوستان پادشائی او را قامرون خوانند آنجا کرگ بسیار است و معدن های زر بسیار است و از او سنباده و عود تر خیزد نیک، صنف پادشائی قامرون است مندل شهری از آن و این هر دو شهر (صنف و مندل) بر کران دریا است. (حدود العالم). رجوع به کامرون شود
جبال قامرون، کوههائی است بر زمین هندوان. (التفهیم ص 198). در همه نسخ فارسی و عربی التفهیم به همین شکل قامرون با نون و در کتاب تحقیق ماللهند ص 58 (جبال قامرو) بدون ’ن’ و در اصل سانسکریت این طور است Kamarupa. (پاورقی التفهیم چ جلال همائی ص 198). ملکی است بر مشرق هندوستان پادشائی او را قامرون خوانند آنجا کرگ بسیار است و معدن های زر بسیار است و از او سنباده و عود تر خیزد نیک، صنف پادشائی قامرون است مندل شهری از آن و این هر دو شهر (صنف و مندل) بر کران دریا است. (حدود العالم). رجوع به کامرون شود
قبیله ای از نسل اموربن کنعان بن نوح بودند. مردان این قبیله همگی بلندقامت و شجاع بودند و با قوم بنی اسرائیل دشمنی میورزیدند. (از اعلام المنجد) (از قاموس کتاب مقدس)
قبیله ای از نسل اَموربن کنعان بن نوح بودند. مردان این قبیله همگی بلندقامت و شجاع بودند و با قوم بنی اسرائیل دشمنی میورزیدند. (از اعلام المنجد) (از قاموس کتاب مقدس)
معرب از یونانی، در تحفۀ حکیم مؤمن بصورت اماریطن و در ذیل قوامیس العرب دزی بصورت اماریقون آمده. اسم نباتی است از نوع قیصوم، قدش کمتر از ذرعی و برگش باریک و پراکنده و قبۀ او مستدیر و سفید و بعضی سرخ است. بقدر فندقی است و بر گرد قبۀ آن دایرۀ زردی است و بیخش باریک و محل روییدن آن کوههای بی جنگل است. در تنکابن لیارو نامند. گرم و لطیف و ملطف و قطعکننده اخلاط غلیظ وادرارآور است. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 33) (مخزن الادویه ص 105) (مفردات ابن البیطار ص 65). گیاهی است از تیره مرکبیان که گریبانک گلهایش در فصول مختلف پایدار می ماند. اماریقون. ابزارالعذارا. (فرهنگ فارسی معین). دزی اماریقون آورده و بابونۀ سفید معنی کرده است. (ذیل قوامیس العرب دزی ج 1). ابن البیطار نویسد: گروهی آنرا از انواع اقحوان دانسته اند ولی بحقیقت از انواع آن نیست بلکه بعقیدۀ من از انواع قیصوم است. (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 56). رجوع به قیصوم و اماریقون و اقحوان و مفردات ابن البیطار و فرهنگ گیاهی ذیل Amarante و واژه نامۀ گیاهی ذیل Amaranthus شود
معرب از یونانی، در تحفۀ حکیم مؤمن بصورت اماریطن و در ذیل قوامیس العرب دزی بصورت اماریقون آمده. اسم نباتی است از نوع قیصوم، قدش کمتر از ذرعی و برگش باریک و پراکنده و قبۀ او مستدیر و سفید و بعضی سرخ است. بقدر فندقی است و بر گرد قبۀ آن دایرۀ زردی است و بیخش باریک و محل روییدن آن کوههای بی جنگل است. در تنکابن لیارو نامند. گرم و لطیف و ملطف و قطعکننده اخلاط غلیظ وادرارآور است. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 33) (مخزن الادویه ص 105) (مفردات ابن البیطار ص 65). گیاهی است از تیره مرکبیان که گریبانک گلهایش در فصول مختلف پایدار می ماند. اماریقون. ابزارالعذارا. (فرهنگ فارسی معین). دزی اماریقون آورده و بابونۀ سفید معنی کرده است. (ذیل قوامیس العرب دزی ج 1). ابن البیطار نویسد: گروهی آنرا از انواع اقحوان دانسته اند ولی بحقیقت از انواع آن نیست بلکه بعقیدۀ من از انواع قیصوم است. (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 56). رجوع به قیصوم و اماریقون و اقحوان و مفردات ابن البیطار و فرهنگ گیاهی ذیل Amarante و واژه نامۀ گیاهی ذیل Amaranthus شود
ماسغانیون، دلبوث، سوسن احمر، دور حوله، سنخار، سیف الغراب، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، نوعی از سوسن صحرائی است که برگهای دراز دارد و بدین سبب آنرا عربان سیف الغراب (؟) خوانند و بیخ آنرا نافوخ گویند و در بغداد بسیار می باشد، علاج بواسیر کند، (برهان) (آنندراج)
ماسغانیون، دلبوث، سوسن احمر، دور حوله، سنخار، سیف الغراب، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، نوعی از سوسن صحرائی است که برگهای دراز دارد و بدین سبب آنرا عربان سیف الغراب (؟) خوانند و بیخ آنرا نافوخ گویند و در بغداد بسیار می باشد، علاج بواسیر کند، (برهان) (آنندراج)
معرب از یونانی، رجوع به امارنطن و امارانطون و اماریقون شود، برگردانیدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). خم دادن. (ناظم الاطباء) ، چرانیدن شتر از گیاه شیرین، سست گردانیدن افسار اسب برای اینکه راه برود یا راهش را ادامه بدهد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، در قرائت میل دادن فتحه بسوی کسره و الف بسوی یاء است. رجوع به اماله شود
معرب از یونانی، رجوع به امارنطن و امارانطون و اماریقون شود، برگردانیدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). خم دادن. (ناظم الاطباء) ، چرانیدن شتر از گیاه شیرین، سست گردانیدن افسار اسب برای اینکه راه برود یا راهش را ادامه بدهد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، در قرائت میل دادن فتحه بسوی کسره و الف بسوی یاء است. رجوع به اماله شود
قنطوریون بنگرید به قنطوریون گل گندم. یا قنطوریون صغیر. گیاهی است از تیره جنتیانا (یکی از تیره های شبیه به زیتونیان) که دو ساله و دارای ساقه چهار گوش و بارتفاع 20 تا 60 سانتیمتر است. در قسمت انتهایی ساقه منشعب به تقسیمات دوتایی است. این گیاه به حالت خودرو در تمام نقاط اروپا و نواحی بحرالرومی و آمریکا می روید و در برخی نقاط نیز کشت می شود و رنگ برگهایش سبز مایل بزرد است. گلهای آن گلی رنگ زیبا و در انتهای ساقه قرار دارند و در ماههای تیر و امرداد ظاهر می شوند. میوه اش کپسول و دراز و معمولا از جام و کاسه گل پوشیده شده است. کلیه قسمتهای هوایی این گیاه در طبابت مورد استعمال دارد و از انساج آن یک گلوکزید تلخ به نام اریتوروزید یا اریتورین می گیرند. سرشاخه های گلدار این گیاه به صورت دم کرده 10 در هزار اشتها آور و مقوی و ملین و نیز به عنوان تب بر در طب عوام مصرف می شود قنطریون صغیر قناطاریون صغیر طرطر مره الحنش مراره الحنش فصه الحیه کوچوک قناطاریون قنطوریون عطری. توضیح قنطوریون صغیر از تیره قنطوریون معمولی نیست چون قنطریون معمولی از تیره مرکبان است. یا قنطوریون عطری. قنطوریون صغیر. یا قنطوریون غلیظ. قنطوریون کبیر. یا قنطوریون کبیر. گیاهی است از تیره مرکبان که پایا است و ارتفاعش بین یک تا 5، 1 متر است. اعضای این گیاه در طب عوام به عنوان اشتها آور و مقوی مصرف می شود. ریشه اش تلخ مزه ولی معطر است. این گیاه در حقیقت یکی از قنطوریون معمولی (گل گندم) است قنطریون کبیر عرطب لوفای کبیر طوماغا قنطوریون غلیظ
قنطوریون بنگرید به قنطوریون گل گندم. یا قنطوریون صغیر. گیاهی است از تیره جنتیانا (یکی از تیره های شبیه به زیتونیان) که دو ساله و دارای ساقه چهار گوش و بارتفاع 20 تا 60 سانتیمتر است. در قسمت انتهایی ساقه منشعب به تقسیمات دوتایی است. این گیاه به حالت خودرو در تمام نقاط اروپا و نواحی بحرالرومی و آمریکا می روید و در برخی نقاط نیز کشت می شود و رنگ برگهایش سبز مایل بزرد است. گلهای آن گلی رنگ زیبا و در انتهای ساقه قرار دارند و در ماههای تیر و امرداد ظاهر می شوند. میوه اش کپسول و دراز و معمولا از جام و کاسه گل پوشیده شده است. کلیه قسمتهای هوایی این گیاه در طبابت مورد استعمال دارد و از انساج آن یک گلوکزید تلخ به نام اریتوروزید یا اریتورین می گیرند. سرشاخه های گلدار این گیاه به صورت دم کرده 10 در هزار اشتها آور و مقوی و ملین و نیز به عنوان تب بر در طب عوام مصرف می شود قنطریون صغیر قناطاریون صغیر طرطر مره الحنش مراره الحنش فصه الحیه کوچوک قناطاریون قنطوریون عطری. توضیح قنطوریون صغیر از تیره قنطوریون معمولی نیست چون قنطریون معمولی از تیره مرکبان است. یا قنطوریون عطری. قنطوریون صغیر. یا قنطوریون غلیظ. قنطوریون کبیر. یا قنطوریون کبیر. گیاهی است از تیره مرکبان که پایا است و ارتفاعش بین یک تا 5، 1 متر است. اعضای این گیاه در طب عوام به عنوان اشتها آور و مقوی مصرف می شود. ریشه اش تلخ مزه ولی معطر است. این گیاه در حقیقت یکی از قنطوریون معمولی (گل گندم) است قنطریون کبیر عرطب لوفای کبیر طوماغا قنطوریون غلیظ