لغتی رومی است، ای اصبت، راست گفتی، درست است: سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئله فاجابه فقال له قالون، ای اصبت، (سیوطی بنقل از ثعالبی)، رومیه، معناها الجید، (منتهی الارب)
لغتی رومی است، ای اصبت، راست گفتی، درست است: سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئله فاجابه فقال له قالون، ای اصبت، (سیوطی بنقل از ثعالبی)، رومیه، معناها الجید، (منتهی الارب)
دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسۀ شوشتر به دزفول واقع است. موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است. 150 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از ایل بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است، (نزههالقلوب ج 3 ص 250)
دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسۀ شوشتر به دزفول واقع است. موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است. 150 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از ایل بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است، (نزههالقلوب ج 3 ص 250)
در افریقا بضم ذال تلفظ میشود، و آن نام فرقه ای از صوفیه است. پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبدالله الشاذلی ملقب به تاج الدین و تقی الدین است. در برخی از ادعیۀ منسوب به وی مراحل سلوک مرید مشروحاً بیان شده است. مصنف در این آثار به تلقین اصول عالی اخلاقی توجه دارد و اصولی را که در کتبی از قبیل ’احیاء علوم الدین’ غزالی میتوان یافت تأیید میکند. اصول پنج گانه طریقۀ اوعبارتند از: 1- خوف ظاهری و باطنی. 2- پیروی از سنت در گفتار و کردار. 3- عدم اعتنای بخلق چه در روزگار خوشی و چه بهنگام مخالفت ایام. 4- تسلیم و رضا در امور جزئی و کلی. 5- توکل در شادی و محنت. بنظر نمیآید که شاذلی برای تأسیس طریقت جداگانه قصد و نیت خاصی داشته است. وی از مریدانش میخواست که در عین اشتغال به کارهای خود به عبادت پردازند. شواهدی وجوددارد که پیروان خویش را از ترک اشتغالات و امور عادی باز می داشت. با سؤال و تکدی مخالفت میکرد و از قبول اعاناتی که حکومت وقت برای اعطای به خانقاه فقرا اختصاص داده بود امتناع میورزید. مقصود نهائی شاذلی وصول بمقام فنا بود و روش اشتغال به اوراد واذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی بمقتضای حوائج تربیتی او تعلیماتی مخصوص میداشت و اگر مؤئر میدیدبه وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری طی مراحل سلوک کند. به سنت سخت پابند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آن را باطل میشمرد. خصوصیات سه گانه اهل این فرقه به این قرار بود: 1- شاذلیه در ’لوح محفوظ’ برگزیده شده اند و از ازل به این فرقه تعلق یافته اند. 2- حال شوق در نزد آنان با قناعت همراه است یعنی بطور دائم از زندگی فعال عادی بر کنارشان نمی دارد. 3- قطب در طی اعصار و قرون باید از این فرقه باشد. ظاهرا نخستین ظهور این فرقه در تونس بوده است. مع ذلک خلف شاذلی، ابوالعباس المرسی (متوفی بسال 686) مدت 36 سال در اسکندریه بسر برد بی آنکه حاکم وقت را ببیند یا بنزد او کس فرستد و معروف است که وی هرگز سنگ روی سنگ نگذاشت یعنی بنائی نکرد. با اینهمه علی پاشا مبارک در کتاب خود موسوم به ’خطط جدیده’ از مسجدی در اسکندریه یاد میکند که بنام ابوالعباس المرسی بوده و بیشک به همت مریدان او ساخته شده است همچنین از مسجدی نام میبرد که به اسم مریدابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی (متوفی به سال 707) بود. باز از مسجد دیگری نام برد به اسم تاج الدین بن عطاء الاسکندری مؤلف لطائف (متوفی بسال 709). مسجد اولی موسوم است به جامع و هدایای گرانبهایی به آن تقدیم شده است. همچنین علی پاشا از مسجدی در مصر نام میبرد که به این فرقه تعلق دارد و اکنون مخروبه است. در اواخر قرن نوزدهم زنی از پیروان شاذلی در شام در راه ایجاد اخوت میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان کوشش داشت. گویند اهالی ’مخا’ واقع در جنوب عربستان شیخ الشاذلی را صاحب آن قریه و مبتکر ترویج شرب قهوه که ازمحصولات عمده آن محل بوده است دانسته اند. لیکن تصورمیرود که مالک مخا یکی از اخلاف شاذلی، یعنی علی بن عمر القرشی بوده است. مرکز اصلی فرقۀ شاذلیه در افریقیه، مغرب مصر و خصوصاً الجزیره و تونس بوده است. شاذلی البسۀ فاخر میپوشید و عود هندی میسوزانید و عطربه کار می برد. از یکی از پیروان او که بتقلید از شاذلی لباسهای گرانبها میپوشید. نقل است در جواب معترضین که شیوۀ قدریه را برخ او کشیدند و گفتند که جز جامه های نخی و کم بها نمی پوشند، گفت: لباس من لباس استغنای از دنیا و لباس آنان لباس احتیاج به دنیا است. همچنین در بارۀ شاذلی آورده اند که هرگز بقصد سلام وتعظیم بزرگان از جای برنمی خاست. در قرن نوزدهم طریقۀ شاذلی ببرکت مساعی محمد بن محمد بن احمد که در حدودسال 1820 میلادی در قبیلۀ ’غریب’ متولد شده توسعه یافت. وی در موطن خود دو مسجد بنا نهاد. در یکی قرآن و فقه و در دیگری نحو و منطق می آموخت. وی به سال 1860 به زیارت آرامگاه عبدالرحمان الثعالبی الشاذلی در الجزیره شتافت و مجذوب طریقۀ شاذلی گردید. در سال 1865در بقری زاویه ای تأسیس کرد. در سال 1866 شیخ فرقۀشاذلیه در الجزیره مرکزی شد و به سال 1883 وفات یافت. در این زمان دایرۀ نفوذ او به الجزیره غربی گسترش یافته بود و در نقاط متعدد خلفائی داشت. اما پس از مرگش عده ای از این خلفا استقلال اختیار کردند و بدین لحاظ دوران وحدتی که بوجود آمده بود سپری گردید. در پایان قرن نوزدهم تعداد پیروان این فرقه در الجزیره قسطنطنیه (کنستانتین) نزدیک 15000 تن بود و زوایای آن به یازده بالغ میشد. شمارۀ فرقه هائی که از شاذلیه جدا شده اند به سیزده میرسد و در میان خود شاذلیه پیروان طریقۀ شیخیه، طیبیه و درقاویه از سایر گروهها بیشتر است. شاذلی و جانشین او ابوالعباس المرسی در باب طریقۀ شاذلیه تصنیفی ندارند لیکن شاگرد ابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی ظاهراً ’مناقب’ را تألیف نمود و تاج الدین الاسکندری شاگرد مشترک این دو، چندین تألیف کرد که از جملۀ آنها ’لطائف المنن’ و ’مفتاح الفلاح و مصباح الارواح’ را میتوان نام برد که این اخیر در حاشیۀ لطائف المنن الشعرانی در قاهره بطبع رسیده است. دیگر از مصنفین شاذلی، علی بن وفاء شاعر متوفی بسال 807 و پدرش محمد وفاء مؤلف آثار و دیوان اشعار عرفانی رامیتوان ذکر کرد. حاجی خلیفه نیز از منظومه ای به نام ’حال السلوک’ اثر ناصرالدین شاذلی نام میبرد. سیوطی نیز در ’بغیه الوعاه’ داود بن عمر بن ابراهیم از اهالی اسکندریه (متوفی بسال 733) را از مصنفین پیرو شاذلی شمرده است. (از دائره المعارف اسلام)
در افریقا بضم ذال تلفظ میشود، و آن نام فرقه ای از صوفیه است. پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبدالله الشاذلی ملقب به تاج الدین و تقی الدین است. در برخی از ادعیۀ منسوب به وی مراحل سلوک مرید مشروحاً بیان شده است. مصنف در این آثار به تلقین اصول عالی اخلاقی توجه دارد و اصولی را که در کتبی از قبیل ’احیاء علوم الدین’ غزالی میتوان یافت تأیید میکند. اصول پنج گانه طریقۀ اوعبارتند از: 1- خوف ظاهری و باطنی. 2- پیروی از سنت در گفتار و کردار. 3- عدم اعتنای بخلق چه در روزگار خوشی و چه بهنگام مخالفت ایام. 4- تسلیم و رضا در امور جزئی و کلی. 5- توکل در شادی و محنت. بنظر نمیآید که شاذلی برای تأسیس طریقت جداگانه قصد و نیت خاصی داشته است. وی از مریدانش میخواست که در عین اشتغال به کارهای خود به عبادت پردازند. شواهدی وجوددارد که پیروان خویش را از ترک اشتغالات و امور عادی باز می داشت. با سؤال و تکدی مخالفت میکرد و از قبول اعاناتی که حکومت وقت برای اعطای به خانقاه فقرا اختصاص داده بود امتناع میورزید. مقصود نهائی شاذلی وصول بمقام فنا بود و روش اشتغال به اوراد واذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی بمقتضای حوائج تربیتی او تعلیماتی مخصوص میداشت و اگر مؤئر میدیدبه وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری طی مراحل سلوک کند. به سنت سخت پابند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آن را باطل میشمرد. خصوصیات سه گانه اهل این فرقه به این قرار بود: 1- شاذلیه در ’لوح محفوظ’ برگزیده شده اند و از ازل به این فرقه تعلق یافته اند. 2- حال شوق در نزد آنان با قناعت همراه است یعنی بطور دائم از زندگی فعال عادی بر کنارشان نمی دارد. 3- قطب در طی اعصار و قرون باید از این فرقه باشد. ظاهرا نخستین ظهور این فرقه در تونس بوده است. مع ذلک خلف شاذلی، ابوالعباس المرسی (متوفی بسال 686) مدت 36 سال در اسکندریه بسر برد بی آنکه حاکم وقت را ببیند یا بنزد او کس فرستد و معروف است که وی هرگز سنگ روی سنگ نگذاشت یعنی بنائی نکرد. با اینهمه علی پاشا مبارک در کتاب خود موسوم به ’خطط جدیده’ از مسجدی در اسکندریه یاد میکند که بنام ابوالعباس المرسی بوده و بیشک به همت مریدان او ساخته شده است همچنین از مسجدی نام میبرد که به اسم مریدابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی (متوفی به سال 707) بود. باز از مسجد دیگری نام برد به اسم تاج الدین بن عطاء الاسکندری مؤلف لطائف (متوفی بسال 709). مسجد اولی موسوم است به جامع و هدایای گرانبهایی به آن تقدیم شده است. همچنین علی پاشا از مسجدی در مصر نام میبرد که به این فرقه تعلق دارد و اکنون مخروبه است. در اواخر قرن نوزدهم زنی از پیروان شاذلی در شام در راه ایجاد اخوت میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان کوشش داشت. گویند اهالی ’مخا’ واقع در جنوب عربستان شیخ الشاذلی را صاحب آن قریه و مبتکر ترویج شرب قهوه که ازمحصولات عمده آن محل بوده است دانسته اند. لیکن تصورمیرود که مالک مخا یکی از اخلاف شاذلی، یعنی علی بن عمر القرشی بوده است. مرکز اصلی فرقۀ شاذلیه در افریقیه، مغرب مصر و خصوصاً الجزیره و تونس بوده است. شاذلی البسۀ فاخر میپوشید و عود هندی میسوزانید و عطربه کار می برد. از یکی از پیروان او که بتقلید از شاذلی لباسهای گرانبها میپوشید. نقل است در جواب معترضین که شیوۀ قدریه را برخ او کشیدند و گفتند که جز جامه های نخی و کم بها نمی پوشند، گفت: لباس من لباس استغنای از دنیا و لباس آنان لباس احتیاج به دنیا است. همچنین در بارۀ شاذلی آورده اند که هرگز بقصد سلام وتعظیم بزرگان از جای برنمی خاست. در قرن نوزدهم طریقۀ شاذلی ببرکت مساعی محمد بن محمد بن احمد که در حدودسال 1820 میلادی در قبیلۀ ’غریب’ متولد شده توسعه یافت. وی در موطن خود دو مسجد بنا نهاد. در یکی قرآن و فقه و در دیگری نحو و منطق می آموخت. وی به سال 1860 به زیارت آرامگاه عبدالرحمان الثعالبی الشاذلی در الجزیره شتافت و مجذوب طریقۀ شاذلی گردید. در سال 1865در بقری زاویه ای تأسیس کرد. در سال 1866 شیخ فرقۀشاذلیه در الجزیره مرکزی شد و به سال 1883 وفات یافت. در این زمان دایرۀ نفوذ او به الجزیره غربی گسترش یافته بود و در نقاط متعدد خلفائی داشت. اما پس از مرگش عده ای از این خلفا استقلال اختیار کردند و بدین لحاظ دوران وحدتی که بوجود آمده بود سپری گردید. در پایان قرن نوزدهم تعداد پیروان این فرقه در الجزیره قسطنطنیه (کنستانتین) نزدیک 15000 تن بود و زوایای آن به یازده بالغ میشد. شمارۀ فرقه هائی که از شاذلیه جدا شده اند به سیزده میرسد و در میان خود شاذلیه پیروان طریقۀ شیخیه، طیبیه و درقاویه از سایر گروهها بیشتر است. شاذلی و جانشین او ابوالعباس المرسی در باب طریقۀ شاذلیه تصنیفی ندارند لیکن شاگرد ابوالعباس المرسی، یاقوت العرشی ظاهراً ’مناقب’ را تألیف نمود و تاج الدین الاسکندری شاگرد مشترک این دو، چندین تألیف کرد که از جملۀ آنها ’لطائف المنن’ و ’مفتاح الفلاح و مصباح الارواح’ را میتوان نام برد که این اخیر در حاشیۀ لطائف المنن الشعرانی در قاهره بطبع رسیده است. دیگر از مصنفین شاذلی، علی بن وفاء شاعر متوفی بسال 807 و پدرش محمد وفاء مؤلف آثار و دیوان اشعار عرفانی رامیتوان ذکر کرد. حاجی خلیفه نیز از منظومه ای به نام ’حال السلوک’ اثر ناصرالدین شاذلی نام میبرد. سیوطی نیز در ’بغیه الوعاه’ داود بن عمر بن ابراهیم از اهالی اسکندریه (متوفی بسال 733) را از مصنفین پیرو شاذلی شمرده است. (از دائره المعارف اسلام)
لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی، دوست نافعبن ابونعیم مقری است، مالک بن انس وی را این لقب داد، او از عبداﷲ بن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمد بن جعفر بن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعۀ رازی و موسی بن اسحاق انصاری و علی بن حسن هسنجانی و ابراهیم بن حسین همدانی از او روایت دارند، (الانساب سمعانی)
لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی، دوست نافعبن ابونعیم مقری است، مالک بن انس وی را این لقب داد، او از عبداﷲ بن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمد بن جعفر بن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعۀ رازی و موسی بن اسحاق انصاری و علی بن حسن هسنجانی و ابراهیم بن حسین همدانی از او روایت دارند، (الانساب سمعانی)
ثروتمند. دراصل، نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل و پسر عموی حضرت موسی بود که گنج های بسیار داشت، اما بی اندازه بخیل و جاه طلب بود، برای مثال قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت / نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت (سعدی - ۷۴)
ثروتمند. دراصل، نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل و پسر عموی حضرت موسی بود که گنج های بسیار داشت، اما بی اندازه بخیل و جاه طلب بود، برای مِثال قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت / نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت (سعدی - ۷۴)
دستورها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود رسم، آیین، روش اصل اثبات شده در یک علم مثلاً قانون نیوتن، قانون علیت از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرک های متعدد دارد و با مضراب هایی بر انگشتان دست نواخته می شود قانون اساسی: قانونی که پایه و اساس همۀ قانون های مملکت و حکومت است
دستورها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود رسم، آیین، روش اصل اثبات شده در یک علم مثلاً قانون نیوتن، قانون علیت از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرک های متعدد دارد و با مضراب هایی بر انگشتان دست نواخته می شود قانون اساسی: قانونی که پایه و اساس همۀ قانون های مملکت و حکومت است
ترکی و برابر با قالیچه در استان پارس نزدیک به جهرم شهری است به نام غالینی که از دیر باز مردم آن بوب می بافته اند گمان می رود که غالی و غالین هر دو پیوندی با نام این شهر داشته باشند در باره کجایی بودن واژگان قالی و قالین فرهنگ معین خاموش است ولی این واژگان را بر کرفته از قالیقلا دانسته فرش پشمی کرکدار که از قدیم در ایران بافته می شد قسمی فرش پرزدار منقش و گرانبها: آنچه می باید که ازآمل و طبرستان حاصل شود و آن را بوسهل اسمعیل حاصل گرداند: زرنیشابوری هزار هزار دینار و جامه های رومی و دیگر اجناس هزار تا و محفوری و قالی هزار دست... توضیح 1 قالی در دسته بندی هنرهای تصویری در رده منسوجات قرار دارد. عوامل تشکیل دهنده قالی عبارتند از: رنگ آمیزی و هماهنگی رنگها نقشه و نظم موزون نقشها و زمینه و بافت. توضیح 2 قالی با الیاف حیوانی و نباتی تهیه می گردد. به عبارت دیگر مواد اصلی قالی پنبه یا کتان و پشم یا ابریشم است... نخستین مرحله ایجاد قالی ریسندگی است و آن مرحله تهیه نخ برای بوجود آوردن تارها و پودهاست. پس از این مرحله مرحله کار بافندگی است و از اینجاست که دار نخهای رنگین نقشه و قالیباف پا در میان می گذارند. دار بر زمین استوار می گردد و نخهای رنگین بدان آویزان می شوند و قالی باف در پای آن می نشیند و نقشه را پیش روی خود می گذارد و قالی را می بافد. یا قالی باغی. نوعی قالی است که نقش آن پر گل و گیاه است. این نوع در مغرب ایران بیشتر بافته می شود. یا قالی شکاری. در نقش آن از مناظر شکار استفاده می شود. این نوع قالی از اواخر قرن شانزدهم م. تقریبا مقارن با زمان سلطنت شاه تهماسب تحت تاثیر مینیاتور بوجود آمده. در این نوع انواع پرندگان و حیوانات شکاری با شکارچی پیاده یا سواره که تیر و کمان یا بازی در دست دارد دیده می شود. قالی شکاری در زمان شاه عباس تکمیل شد و در این زمان نقشهای آن در نهایت درجه مسبک گردید. از معروفترین و بهترین نمونه های قالی شکاری قالیی است که متعلق به امپراتوری اتریش بود و آن نیز در زمان صفویه بافته شده است. یا قالی گلدانی. نوعی قالی که در وسط آن طرح گلدانی است و گلها بی آنکه سر بدر آورند حول و حوش گلدان را پر می کنند از قرن 18 م این نوع طرح بسادگی و خشونت گراییده و معمولا مانند طرحهای کاشی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است نوع مزبور معمولا در شمال غربی ایران بافته شده است. یا قالی لهستانی. تار و پود این نوع قالی از پشم بسیار نازک ابریشم زرین و سیمین است. سیاحان قرن 17 م. در آثار خود از قالیهایی که با گلابتون زرین و سیمین بافته شده اند نام می برند و می نویسند که در کاخهایی پذیرایی شده اند که با فرشها مشرف بوده است و بر پشتی هایی تکیه زده اند که از قالیها بسی نفیس تر بوده متاسفانه این نوع قالیها بمرور زمان رنگ خود را می بازد. بدیهی است قالیهای مزبور نرم تر از قالیهایی که با پشم بافته می شوند هستند. قالیهای لهستانی را در گذشته به دستور شاهان برای اهدا بسلاطین خارجی می بافته اند و به همین دلیل است که این گونه فرشهای ابریشمی و زربفت را غالبا در موزه های سلطنتی اروپا می بینیم نمونه ای از این قالی هم اکنون در موزه ویکتوریا آلبرت انگلستان وجود دارد. این نوع قالیها را از آن جهت لهستانی می گویند که در گذشته تصور می کردند قالیهای مزبور بوسیله بافندگان ایرانی در لهستان بافته میشوند. یا قالی میر. نقشه آن بوته هایی ترمه یی است. این بوته ها متن قالی را فرا گرفته و از جهت شباهت باسم گلابی و بادامی معروف است. حاسیه آن نقشه ای از خطوط راه راه است. دو نقش مو دارد. این نوع قالیها در سربند بافته شده
ترکی و برابر با قالیچه در استان پارس نزدیک به جهرم شهری است به نام غالینی که از دیر باز مردم آن بوب می بافته اند گمان می رود که غالی و غالین هر دو پیوندی با نام این شهر داشته باشند در باره کجایی بودن واژگان قالی و قالین فرهنگ معین خاموش است ولی این واژگان را بر کرفته از قالیقلا دانسته فرش پشمی کرکدار که از قدیم در ایران بافته می شد قسمی فرش پرزدار منقش و گرانبها: آنچه می باید که ازآمل و طبرستان حاصل شود و آن را بوسهل اسمعیل حاصل گرداند: زرنیشابوری هزار هزار دینار و جامه های رومی و دیگر اجناس هزار تا و محفوری و قالی هزار دست... توضیح 1 قالی در دسته بندی هنرهای تصویری در رده منسوجات قرار دارد. عوامل تشکیل دهنده قالی عبارتند از: رنگ آمیزی و هماهنگی رنگها نقشه و نظم موزون نقشها و زمینه و بافت. توضیح 2 قالی با الیاف حیوانی و نباتی تهیه می گردد. به عبارت دیگر مواد اصلی قالی پنبه یا کتان و پشم یا ابریشم است... نخستین مرحله ایجاد قالی ریسندگی است و آن مرحله تهیه نخ برای بوجود آوردن تارها و پودهاست. پس از این مرحله مرحله کار بافندگی است و از اینجاست که دار نخهای رنگین نقشه و قالیباف پا در میان می گذارند. دار بر زمین استوار می گردد و نخهای رنگین بدان آویزان می شوند و قالی باف در پای آن می نشیند و نقشه را پیش روی خود می گذارد و قالی را می بافد. یا قالی باغی. نوعی قالی است که نقش آن پر گل و گیاه است. این نوع در مغرب ایران بیشتر بافته می شود. یا قالی شکاری. در نقش آن از مناظر شکار استفاده می شود. این نوع قالی از اواخر قرن شانزدهم م. تقریبا مقارن با زمان سلطنت شاه تهماسب تحت تاثیر مینیاتور بوجود آمده. در این نوع انواع پرندگان و حیوانات شکاری با شکارچی پیاده یا سواره که تیر و کمان یا بازی در دست دارد دیده می شود. قالی شکاری در زمان شاه عباس تکمیل شد و در این زمان نقشهای آن در نهایت درجه مسبک گردید. از معروفترین و بهترین نمونه های قالی شکاری قالیی است که متعلق به امپراتوری اتریش بود و آن نیز در زمان صفویه بافته شده است. یا قالی گلدانی. نوعی قالی که در وسط آن طرح گلدانی است و گلها بی آنکه سر بدر آورند حول و حوش گلدان را پر می کنند از قرن 18 م این نوع طرح بسادگی و خشونت گراییده و معمولا مانند طرحهای کاشی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است نوع مزبور معمولا در شمال غربی ایران بافته شده است. یا قالی لهستانی. تار و پود این نوع قالی از پشم بسیار نازک ابریشم زرین و سیمین است. سیاحان قرن 17 م. در آثار خود از قالیهایی که با گلابتون زرین و سیمین بافته شده اند نام می برند و می نویسند که در کاخهایی پذیرایی شده اند که با فرشها مشرف بوده است و بر پشتی هایی تکیه زده اند که از قالیها بسی نفیس تر بوده متاسفانه این نوع قالیها بمرور زمان رنگ خود را می بازد. بدیهی است قالیهای مزبور نرم تر از قالیهایی که با پشم بافته می شوند هستند. قالیهای لهستانی را در گذشته به دستور شاهان برای اهدا بسلاطین خارجی می بافته اند و به همین دلیل است که این گونه فرشهای ابریشمی و زربفت را غالبا در موزه های سلطنتی اروپا می بینیم نمونه ای از این قالی هم اکنون در موزه ویکتوریا آلبرت انگلستان وجود دارد. این نوع قالیها را از آن جهت لهستانی می گویند که در گذشته تصور می کردند قالیهای مزبور بوسیله بافندگان ایرانی در لهستان بافته میشوند. یا قالی میر. نقشه آن بوته هایی ترمه یی است. این بوته ها متن قالی را فرا گرفته و از جهت شباهت باسم گلابی و بادامی معروف است. حاسیه آن نقشه ای از خطوط راه راه است. دو نقش مو دارد. این نوع قالیها در سربند بافته شده
یونانی تازی گشته فراخروده روده فراخ. یا قولون افقی. قسمتی از روده فراخ را گویند که دنباله قولون صاعد است و پس از آن قرار دارد و به طور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیه راست از طرف راست شکم به طرف چپ شکم در زیر معده قرار گرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده می شود. قولون افقی به وسیله قسمتی از صفاق به نام بند قولون عرضی به سطح خلفی شکم متصل است. قولون افقی در طرف چپ به زوایه طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد. قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم به طرف دیگر شکم کشیده نشده بلکه دارای انحنایی به شکل حرف ام یا اس خوابیده می باشد، زاویه راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریبا قایمه است ولی زاویه چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته قولون عرضی قولون سطحی یا قولون بالارو 0 قولون صاعد 0 یاقولون پایین رو 0 قولون نازل 0 یاقولون چپ 0 قولون نازل 0 یا قولون خاصره یی لگنی 0 قولون سینی شکل 0 یاقولون راست 0 قولون صاعد 0 یا قولون سطحی. یاقولون سینی شکل 0 قسمتی از روده فراخ است که در دنباله قولون نازل قرار دارد. این قولون در حفره خاصره سمت چپ جا دارد و تنگه فوقانی لگن را از چپ براست به شکل قوسی می پیماید و بعدا در لگن فرو می رود و تا مقابل سومین مهره خاجی می رسد و پس از آن روده مستقیم قرار دارد قولون خاصره یی لگنی. یا قولون صاعد. قسمتی از روده فراخ را گویند که در بالای روده کور قرار دارد و ابتدای آن از دریچه ایلئوککال شروع می شودکه به سمت بالا می رود و طرف راست شکم قرار دارد قولون بالارو قولون راست. یا قولون عرضی. قولون افقی. یا قولون نازل. قسمتی از روده فراخ است که متعاقب زاویه چپ قولون افقی قرار دارد. ابتدای این قولون عمقا در طرف چپ پهلو قرار دارد در زیر طحال جای دارد قولون پایین رو قولون چپ. یا ورم قولون. کولیت
یونانی تازی گشته فراخروده روده فراخ. یا قولون افقی. قسمتی از روده فراخ را گویند که دنباله قولون صاعد است و پس از آن قرار دارد و به طور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیه راست از طرف راست شکم به طرف چپ شکم در زیر معده قرار گرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده می شود. قولون افقی به وسیله قسمتی از صفاق به نام بند قولون عرضی به سطح خلفی شکم متصل است. قولون افقی در طرف چپ به زوایه طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد. قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم به طرف دیگر شکم کشیده نشده بلکه دارای انحنایی به شکل حرف ام یا اس خوابیده می باشد، زاویه راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریبا قایمه است ولی زاویه چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته قولون عرضی قولون سطحی یا قولون بالارو 0 قولون صاعد 0 یاقولون پایین رو 0 قولون نازل 0 یاقولون چپ 0 قولون نازل 0 یا قولون خاصره یی لگنی 0 قولون سینی شکل 0 یاقولون راست 0 قولون صاعد 0 یا قولون سطحی. یاقولون سینی شکل 0 قسمتی از روده فراخ است که در دنباله قولون نازل قرار دارد. این قولون در حفره خاصره سمت چپ جا دارد و تنگه فوقانی لگن را از چپ براست به شکل قوسی می پیماید و بعدا در لگن فرو می رود و تا مقابل سومین مهره خاجی می رسد و پس از آن روده مستقیم قرار دارد قولون خاصره یی لگنی. یا قولون صاعد. قسمتی از روده فراخ را گویند که در بالای روده کور قرار دارد و ابتدای آن از دریچه ایلئوککال شروع می شودکه به سمت بالا می رود و طرف راست شکم قرار دارد قولون بالارو قولون راست. یا قولون عرضی. قولون افقی. یا قولون نازل. قسمتی از روده فراخ است که متعاقب زاویه چپ قولون افقی قرار دارد. ابتدای این قولون عمقا در طرف چپ پهلو قرار دارد در زیر طحال جای دارد قولون پایین رو قولون چپ. یا ورم قولون. کولیت
عبری تازی گشته در پارسی می توان غارون نوشت نام مردی یهودی که با چهل گنجش به زیر زمین رفت کسیکه در اندوختن مال افراط ورزد، کسیکه با داشتن ثروت بسیار نابود گردد و ثروتش به فریاد او نرسد. یا گنج قارون. مال بسیار: مگر گنج قارون دارم
عبری تازی گشته در پارسی می توان غارون نوشت نام مردی یهودی که با چهل گنجش به زیر زمین رفت کسیکه در اندوختن مال افراط ورزد، کسیکه با داشتن ثروت بسیار نابود گردد و ثروتش به فریاد او نرسد. یا گنج قارون. مال بسیار: مگر گنج قارون دارم
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
قسمتی از روده فراخ که شامل سه بخش صاعد و افقی و نازل است. قولون صاعد در طرف راست شکم بالای روده و قولون نازل در سمت چپ به طرف پایین می رود. قولون افقی دنباله قولون صاعد است و به طور افقی در زیر معده قرار دارد
قسمتی از روده فراخ که شامل سه بخش صاعد و افقی و نازل است. قولون صاعد در طرف راست شکم بالای روده و قولون نازل در سمت چپ به طرف پایین می رود. قولون افقی دنباله قولون صاعد است و به طور افقی در زیر معده قرار دارد
طبق روایات، یکی از افراد بنی اسراییل (بعضی او را پسرعم حضرت موسی می دانند). وی جاه طلب و بخیل و حسود بود و همواره کار بنی اسراییل را آشفته و بی سامان می کرد. وی دارای ثروتی فراوان بود، کسی که دارای مال فراوان باشد
طبق روایات، یکی از افراد بنی اسراییل (بعضی او را پسرعم حضرت موسی می دانند). وی جاه طلب و بخیل و حسود بود و همواره کار بنی اسراییل را آشفته و بی سامان می کرد. وی دارای ثروتی فراوان بود، کسی که دارای مال فراوان باشد