جدول جو
جدول جو

معنی قاقیقی - جستجوی لغت در جدول جو

قاقیقی
سفیدۀ تخم مرغ، پوست نازک بالای تخم مرغ، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقاقی
تصویر اقاقی
(دخترانه)
اقاقیا، درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قاقلی
تصویر قاقلی
گیاهی شورمزه شبیه اشنان که در صابون سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقیقی
تصویر حقیقی
واقعی، راستین، دارای وجود خارجی، مقابل مجازی، در علوم ادبی ویژگی واژه ای که در معنای اصلی خود به کار رفته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاقیدی
تصویر لاقیدی
بی قیدی، بی بند و باری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قایقچی
تصویر قایقچی
قایق ران، رانندۀ قایق، آنکه قایق رانی می کند، پاروزن در قایق پارویی
فرهنگ فارسی عمید
نسبت است به قایین نام شهر قاین، رجوع به قاینی شود
لغت نامه دهخدا
سوزنده، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ)
بی قیدی. سهل انگاری. لاابالی گری
لغت نامه دهخدا
قام مقی، قامقی، دودالبقل، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
دانه ای است سیاه و قرمز که در طب سودی برای آن نیست، گویند اگر پنهانی گرفته و آویزه گردد از عشق جلوگیر شود، (تذکرۀ اولی الالباب ضریر انطاکی ص 261)، رجوع به قاطاننقی شود
لغت نامه دهخدا
حنظل، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به قاقا شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
منسوب به عقاقیر. رجوع به عقاقیر شود، عقاقیرفروش. صیدلانی. دوافروش. عطار. پیله ور. پیلور. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان گوکان بخش خفر شهرستان جهرم، در 20000گزی جنوب باب انار و 7000 گزی جنوب راه فرعی خفر به گوکان واقع است، موقع جغرافیائی آن دامنه و گرمسیر و مالاریائی است، 460 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصولات آن غلات، برنج، خرما و مرکبات و شغل اهالی زراعت و باغداری و صنایع دستی آنان قالی بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حتمی و یقینی و بدون شبهه. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحققی شود
لغت نامه دهخدا
بکسر اول و بیاء کشیده، آوائی است نمایندۀ تعجب و شگفتی
لغت نامه دهخدا
لبلاب کبیر، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساقیی
تصویر ساقیی
سقایت ساقیگی شرابداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاقیا
تصویر قاقیا
کاهیده اقاقیا بنگرید به اقاقیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتیق
تصویر قاتیق
ادام قاتق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیقی
تصویر عقیقی
منسوب به عقیق عقیقین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باریقی
تصویر باریقی
یونانی ک کف دریا از جانوران کف دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقیقی
تصویر تحقیقی
وارسیده حتمی یقینی بدون شبهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقیقی
تصویر حقیقی
راستین، راست
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از دسته شبدرها از تیره پروانه واران که اصلش از آمریکای شمالی است. این درخت بارتفاع 25 متر هم ممکن است برسد. گلهایش خوشه یی سفید یا صورتی و خوشبوست، عصاره درخت کرت، درختی از دسته گل ابریشمها جزو تیره پروانه واران که در حدود 300 گونه از آن در نواحی مختلف دیده شده. بعضی از گونه های آن بصورت درختچه است و خار دارد چوب آن نسبته سخت و محکم است اقاقیا عقاقیا اقاسیا
فرهنگ لغت هوشیار
آرد فروش، نام سراینده ای است که در سده های چهارم می زیسته و پیش از فردوسی دست به سرایش نامه خسروان زده است منسوب به دقیق آرد فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاچاقی
تصویر قاچاقی
گریزکی بنحو قاچاق بطور غیر قانونی و پنهانی: قاچاقی وارد مرز شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریقی
تصویر اریقی
خلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قازیاقی
تصویر قازیاقی
قازیاغی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به قاشق، آلتی فلزین که گچ بران بکار برند، خیار خرد خیار ترشی، قسمی زدن بر پشت گردن پس گردنی که با چهار انگشت زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایقچی
تصویر قایقچی
ترکی بلمران توتنران کرجیران قایق ران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاقمی
تصویر قاقمی
منسوب به قاقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقیقی
تصویر حقیقی
راستین
فرهنگ واژه فارسی سره
بطالت، بی اعتنایی، بی خیالی، بی غمی، تن آسایی، لاابالیگری
متضاد: انضباط
فرهنگ واژه مترادف متضاد
غیرقانونی، دزدکی
متضاد: قانونی، علنی
فرهنگ واژه مترادف متضاد