جدول جو
جدول جو

معنی قاقیا - جستجوی لغت در جدول جو

قاقیا
مخفف اقاقیا است و آن عصارۀ تخم خاری است که چیزها بدان دباغت کنند، و بعضی گویند صمغ آن است و آن صلب و سطبر و سیاه رنگ میباشد، (برهان)، اقاقیا، (دزی ج 2 ص 296 از حاشیۀ برهان چ معین)، و آن عصارۀ ثمر قرظ باشد، (فهرست مخزن الادویه) (ابن بیطار)
لغت نامه دهخدا
قاقیا
کاهیده اقاقیا بنگرید به اقاقیا
تصویری از قاقیا
تصویر قاقیا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقاقیا
تصویر اقاقیا
(دخترانه)
درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
درخت زینتی از خانواده پروانه واران با برگ های مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گل های سفید، خوشه ای و معطر دارد، در طب قدیم عصاره یا صمغی که از میوۀ مغیلان گرفته می شده و برای تقویت معده و کبد به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
مأخوذ از یونانی، عصارۀ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج) (برهان). عصارۀ قرظ (سنط) ، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (قانون بوعلی سینا مقالۀ ثانیه از کتاب ثانی ص 156). صمغ قرظ. (الابنیه عن حقایق الادویه). دو قسم عصیر منجمد را بنام اقاقیا می نامند، یکی اقاقیای صادق که اقاقیای مصری نیز گویند و عبارتست از عصارۀ غلافهای سبز میوۀ مغیلان و بشکل قطعاتی است که تقریباً از 25 تا 30 مثقال وزن هر یک از آنها میباشد و سیاه رنگ و طعمشان عفص است و دیگری اقاقیای کاذب که از عصیر بعضی میوه ها مانند آلوچه و برخی دیگرمیوه های طایفۀ روزاسه درست مینمایند و رنگ این قسم سرخ قهوه ای و مزۀ آن مانند مزۀ آلوی نارس است و در فرنگ بخصوص در آلمان این قسم اقاقیا را می سازند و اکنون در تهران یک نوع درختی که دارای گلهای خوشۀ سفیدی است و از همان طایفۀ مغیلان است به اسم درخت اقاقیا موسوم مینمایند. (ناظم الاطباء) : قرظ، بار درخت سنط که از عصارۀ آن اقاقیا برآید. (منتهی الارب). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و ترجمه صیدنه شود.
- اقاقیای پیچ، اقاقیای بنفش. (یادداشت مؤلف).
- اقاقیای زرد، اقاقی زرد. (یادداشت مؤلف).
- اقاقیای سرخ.
- اقاقیای هندی، عصاره ای که از اقاقیا گرفته میشود و آنرا بندرت و کم یابی مثل زنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شاه باقیا، از عرفای نائین، فرزند امیرغیاث الدین محمد نائینی است، (تاریخ نائین تألیف صدر بلاغی ص 32)، از عرفای نائین است، در علم موسیقی مهارت داشته، بهند رفت و سپس به نائین بازگشت، از اوست:
زآن زنم کوس توکل کآسمان از بهر من
میرساند روزی و چرخ دگر هم میزند،
همه حاصل جهان را به نشاط صرف مل کن
برکافر و مسلمان بنشین و صلح کل کن،
رفتند به منزلگه مقصود عزیزان
باقی است که وامانده در این مرحله تنها،
(از تذکرۀنصرآبادی ص 306 و 307)
از شعرای ایران و اهل کاشان بوده است، از اوست:
شام فراق بی تو ز بس خون گریستم
یک عمر چون عقیق چراغم در آب سوخت،
(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1204)، اسم یکی از بنی افرائیم است که برد نیز خوانده شده است، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
ابن صعصعه بن ابی الحریف، محدث است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حیوانی بحری که مسمی به قوقی است. (از فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوقی شود
لغت نامه دهخدا
کاکا، حنظل، (فهرست مخزن الادویه)، قاقائی
لغت نامه دهخدا
شیرینی (در تداول اطفال)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی شده وریز از درختان درختی از دسته شبدرها از تیره پروانه واران که اصلش از آمریکای شمالی است. این درخت بارتفاع 25 متر هم ممکن است برسد. گلهایش خوشه یی سفید یا صورتی و خوشبوست، عصاره درخت کرت، درختی از دسته گل ابریشمها جزو تیره پروانه واران که در حدود 300 گونه از آن در نواحی مختلف دیده شده. بعضی از گونه های آن بصورت درختچه است و خار دارد چوب آن نسبته سخت و محکم است اقاقیا عقاقیا اقاسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاقی
تصویر قاقی
از ریشه پارسی کاکی نان کاکی منسوب به قاق: نان قاقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاقا
تصویر قاقا
پارسی است غاغا گاگا شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاقیای وحشی
تصویر اقاقیای وحشی
اقاقی جنگلی: چگرد (گویش بلوچی) لی لی دار یسیال دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاقیای پرورشی
تصویر اقاقیای پرورشی
اقاقی جنگلی: چگرد (گویش بلوچی) لی لی دار یسیال دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاقیا
تصویر اقاقیا
معرب واژه یونانی اکیاکیا، درختی است خاردار با گل های خوشه ای سفید یا صورتی و خوشبو که چوبی سخت و محکم دارد
فرهنگ فارسی معین