جدول جو
جدول جو

معنی قافونی - جستجوی لغت در جدول جو

قافونی
شبل بن علی بن شبل بن عبدالباقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صوینی، وی در دمشق از ابوالحسن محمد بن عوف و ابوعبداﷲ محمد بن عبدالسلام روایت شنیده و ابوالفتیان دهستانی و عمر بن عبدالکریم از وی روایت دارند، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
قافونی
(نی ی)
نسبت است به قافون. رجوع به قافون شود
لغت نامه دهخدا
قافونی
(نی ی)
ابوالقاسم عبدالسلام بن احمد بن ابی حرب امام مسجد جامع قیساریه است. وی از سلامه بن منیر مجدلی از ابی احمد بن محمد بن عبدالرحیم بن ربیعه قیسرانی روایت کند. و قیس ارمنازی روایت نوشته و حافظ بن نجار نقل کرده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب است به قانون، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سید ناصربن سلیمان قارون، بحرانی، شاعری بزرگ و ادیبی سخنور بوده در شعر و نثر دستی توانا داشته است، جعفر بن کمال الدین بحرانی گوید، روزی در مسجد سدره در قریۀ حد حفص از قرای بحرین در مجلس درس و بحثی نشسته بودم و عالم و دانشمند عصر سید حسین بن عبدالرؤف در همان مجلس نشسته بود و پهلوی او سید ناصر قارونی قرار داشت ویکی از مدرسین کتاب مشهور قواعد را قرائت میکرد و سپس داستانی از او آورده است، وی هنگامی که در یکی ازسفرها در کشتی نشسته و طوفان سهمگینی کشتی را به کام امواج خروشان سپرد و هرآن بیم غرق شدن میرفته اشعاری سروده است که این چند شعر از آن است:
خلیلی لو ذقت النبأ قبل هذه
و حدثنی عنها الصدیق المصدق
لعمرکما لم ارتحل قید اصبع
ولو کنت احیی بالرحیل و ارزق
فلا تسلا عنی فانی میت
بلا مریه و الملتقی یوم تخلق
فان عشت حیاً ثم عدت لمثلها
فانی اخوالخرقاء بل انا اخرق،
(از سلافه العصر صص 522 - 525)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به قارون،
- گنج قارونی، گنج قارون: که این موهبت از خداوند ما را به از گنج قارونی و شایگانی است، (سندبادنامه ص 231)
لغت نامه دهخدا
کافور، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به قافور و قافورنی شود
لغت نامه دهخدا
کوه اصطیفون، (نخبهالدهر دمشقی ص 22)، این کوه از اقصای چین میگذرد و در دریای ظلمات که آن رازفتی مینامند فرو میرود، در این کوه سرزمین یاقوت وظلمت واقع است، (نخبهالدهر دمشقی ص 22، 23، 131)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
داتیک داتیکان آساییک کناریک چغانه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
منسوب به قانون، امری که طبق قانون انجام گیرد، مقابل غیرقانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
آسایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
قانونيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
Lawful, Legal, Rightful, Statutory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
légal, légitime, statutaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
合法的 , 合法の , 正当な , 法定の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قانونی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
قانونی , قانونی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
বৈধ , আইনসম্মত , ন্যায়সঙ্গত , আইনগত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
ถูกกฎหมาย , ถูกกฎหมาย , ถูกต้องตามกฎหมาย , ตามกฎหมาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
halali, kisheria
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
합법적인 , 정당한 , 법정의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
合法的 , 法定的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
חוקי , חוקי , חוקי , סטטוטורי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
sah, legal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
वैध , कानूनी , उचित , वैधानिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legale, legittimo, statutario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законний , законний , законний , статутний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законный , законный , статутный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legalny, prawowity, statutowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
gesetzlich, legal, rechtmäßig, statutär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
wettelijk, legaal, wettig, statutair
دیکشنری فارسی به هلندی