- قاطی
مخلوط، درآمیخته، رجوع به قاتی شود،
- قاطی کردن، مخلوط کردن، درهم کردن، آمیختن، درآمیختن، رجوع به قاتی کردن شود
- قاطی کردن، مخلوط کردن، درهم کردن، آمیختن، درآمیختن، رجوع به قاتی کردن شود
معنی قاطی - جستجوی لغت در جدول جو
- قاطی
مخلوط، در آمیخته
- قاطی
آمیخته، درهم، مخلوط
متضاد: سوا
متضاد: سوا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که از طرف قوۀ قضائیه یا حاکم وظیفۀ رسیدگی و حل و فصل دعاوی مردم را دارد، حاکم شرع، دادرس، رواکنندۀ حاجت
قاضی فلک (چرخ): در علم نجوم کنایه از ستارۀ مشتری
قاضی فلک (چرخ): در علم نجوم کنایه از ستارۀ مشتری
آقطی، گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
زیرانداز بزرگ پرزدار بافته شده با نخ، پشم یا الیاف دیگر به رنگ ها و نقش های مختلف
به جای فاطمه استعمال شود یا این حرف ها برای فاطی تنبان نمی شود. این سخن قانع کننده نیست بدرد من نمی خورد
از قاتمق ترکی در هم گل ام (گویش نایینی) گل هم (گویش تهرانی) مخلوط درهم
کسی که به اراده خود خطا کند و مخطی کسی که اداره صواب کند و بی قصد خطا از او ظاهر گردد
استر، حیوانی از جفت شدن خر با مادیان بوجود میاید و جهت سواری و بارکشی از آن استفاده مینمایند
