جدول جو
جدول جو

معنی قاطوء - جستجوی لغت در جدول جو

قاطوء
بزر قطونا است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوشادر، (تحفۀ حکیم مؤمن)، چیزی است مانند نمک و به فارسی نوشادر گویند و بیشتر سفیدگران به کار برند، (برهان) (آنندراج)، خربزۀ هندی، (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
از توابع مصر است، مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید، (نزهه القلوب چ بریل ج 3 ص 290)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی است بر دجله، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، و آن نهری است مجاور قادسیه که گویا از دجله بریده شده است و این نهر پیش از بنای سامرا در آن سرزمین به امر هارون الرشید عباسی جاری گردید و به امر وی بر دهانۀ آن کاخی بنا کردند و آن را ابوالجند (پدر قشون) نامیدند زیرا آن قصر کنار نهری ساخته شده بود که ازآن نهر زمین های بسیار کشت و زرع میشد و آزوقۀ لشکریان از آن تأمین میگردید، (معجم البلدان ج 7 ص 14)
لغت نامه دهخدا
از کلمه یونانی کته، کتس، حوت، (نشوءاللغه)، ماهی بزرگ و آن را غاطوس و عاطوس و قیطس و فاغوس نیز آورده اند، این کلمه را دمیری فاطوس با فاء ضبط می کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از قاطون
تصویر قاطون
نوشادر
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته قطاس بنگرید به قطاس پستانداران عظیم ماهی شکل دریازی که به نام آب بازان نیز مشهورند. در اکثر مراجع بنام قطاس از آنها نام برده شده است. مهمترین آنها بالن ها و کاشالوت ها می باشند غاطوس غاطس قیطس قطاس
فرهنگ لغت هوشیار