جدول جو
جدول جو

معنی قارونیه - جستجوی لغت در جدول جو

قارونیه
(رَ)
نام محلی است و ابن قلاقس شاعر در ضرورت شعر آن را به قارون مبدل ساخته است:
و ترکتها والنوء ینزل راحتی
عن مال قارون الی قارون.
(معجم البلدان ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باروحیه
تصویر باروحیه
بانشاط، همراه با حال خوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صابونیه
تصویر صابونیه
گیاهی از تیرۀ میخک ها با ساقۀ راست، برگ های بزرگ و گل های سفید یا صورتی. ساقه و برگ آن دارای مادۀ لعابی است و در آب کف می کند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ یِ)
شهری است به روم. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نوعی کشتی. (دزی ج 2 ص 434)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ / نی یِ)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (از فهرست ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از فرق مسیحی سوریه است که در نواحی جبل لبنان و بیروت و طرابلس سکونت دارند. این فرقه به مارون منسوب هستند که در قرن هفتم هجری بطریق سوریه بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شهرکی است نزدیک مرعش، در ثغور شامی بر گوشۀ کوه لکام این شهر را هارون الرشید در سال 183 هجری قمری بنا کرده و دارای دو سور و دروازه های آهنین بوده است. رومیان این شهر را خراب کردند وبعدها سیف الدوله غلام خود غرقویه را به آنجا فرستاد و آن را دوباره تعمیر کرد و آبادان ساخت. (از معجم البلدان). در حدود العالم هارونی ضبط شده است. رجوع به هارونی شود. در شام بر گوشۀ کوه لکام، هارون الرشید کرد. و شهری کوچک است. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام سوری است که بر گرد شهر مرعش بنا شده بود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نام طایفه ای از طوائف کرد. (از تاریخ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ص 113)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز، واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری شبستر و سه هزارگزی شوسۀ جلفا به تبریز. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 331 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان است. آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات، حبوبات، بادام و زردآلو است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
گردنه ای است به قرب طبریه و از آن به کوه طور بالا میروند. (یاقوت)
لغت نامه دهخدا
بسریانی زعرور است. (فهرست مخزن الادویه). ارونیا
لغت نامه دهخدا
نسبت است به قارون،
- گنج قارونی، گنج قارون: که این موهبت از خداوند ما را به از گنج قارونی و شایگانی است، (سندبادنامه ص 231)
لغت نامه دهخدا
سید ناصربن سلیمان قارون، بحرانی، شاعری بزرگ و ادیبی سخنور بوده در شعر و نثر دستی توانا داشته است، جعفر بن کمال الدین بحرانی گوید، روزی در مسجد سدره در قریۀ حد حفص از قرای بحرین در مجلس درس و بحثی نشسته بودم و عالم و دانشمند عصر سید حسین بن عبدالرؤف در همان مجلس نشسته بود و پهلوی او سید ناصر قارونی قرار داشت ویکی از مدرسین کتاب مشهور قواعد را قرائت میکرد و سپس داستانی از او آورده است، وی هنگامی که در یکی ازسفرها در کشتی نشسته و طوفان سهمگینی کشتی را به کام امواج خروشان سپرد و هرآن بیم غرق شدن میرفته اشعاری سروده است که این چند شعر از آن است:
خلیلی لو ذقت النبأ قبل هذه
و حدثنی عنها الصدیق المصدق
لعمرکما لم ارتحل قید اصبع
ولو کنت احیی بالرحیل و ارزق
فلا تسلا عنی فانی میت
بلا مریه و الملتقی یوم تخلق
فان عشت حیاً ثم عدت لمثلها
فانی اخوالخرقاء بل انا اخرق،
(از سلافه العصر صص 522 - 525)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قانونچه
تصویر قانونچه
کنارک از ساز ها سازیست خرد از نوع قانون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلفونیه
تصویر قلفونیه
نوعی صمغ درخت صنوبر زنگباری علک یابس کلفن
فرهنگ لغت هوشیار
صابونیه درفارسی: گیاه اشنان منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
Legality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
légalité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
Gesetzmäßigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
legalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
законность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
законність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
legalidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
legalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
legalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
wettigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
वैधता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
keabsahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
적법성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
חוקיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
合法性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
合法性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قانونیت
تصویر قانونیت
yasallık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی