جدول جو
جدول جو

معنی قادسیه - جستجوی لغت در جدول جو

قادسیه
پارسی تازی گشته کادسی نام دهی در ایران پیش از اسلام
تصویری از قادسیه
تصویر قادسیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قادریه
تصویر قادریه
سلسله ای از صوفیه، منسوب به عبدالقادر گیلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادریه
تصویر قادریه
پیروان عبد القادر گیلانی که بیشینه آنان در کردستان زندگی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدسیه
تصویر قدسیه
(دخترانه)
قدسی
فرهنگ نامهای ایرانی
مونث قاسی ور تیره و تار، زمین نا رویا مونث قاسی سنگدل، سخت تاریک لیله قاسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادیه
تصویر قادیه
گروه اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادسی
تصویر قادسی
منسوب به قادسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدسیه
تصویر قدسیه
مونث قدسی فرشته بهشتی مونث قدسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسسیه
تصویر راسسیه
مونث راسی: بند گوش ریسمانی که پشت گوش ستور می نهند
فرهنگ لغت هوشیار
دراسمایی نظیر (هرمزجادویه) و (بهمن جادویه) (جاذویه) بمعنی شفیع و واسطه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارسیه
تصویر تارسیه
نوعی از پستانداران، این جانور در جزائر مالزی فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سداسیه
تصویر سداسیه
ششم بزرگ زبانزدی درخنیا
فرهنگ لغت هوشیار
مونث فارسی پارسی زن، زبان پارسی مونث فارسی زن فارسی، کلمه پارسی، جمع فارسیات
فرهنگ لغت هوشیار
قابلیت در فارسی در برخی فرهنگ ها پنداشته اند که قابلیت ساخته فارسی گویان است و قابلیه تازی نیست که برداشت نادرستی است شایندگی شایستگی، پذیرندگی پذیرفتن، فراخوری در خوری، توان توانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتادیه
تصویر قتادیه
شتر گون خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائمیه
تصویر قائمیه
فرمانداری
فرهنگ لغت هوشیار
آردینه انگلبینی نوعی حلوا که با انگبین سازند و حلوا پزان گاه در ساختن آن غش و بجای انگبین قند داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیاسیه
تصویر قیاسیه
مونث قیاسی صناعات خمسه قیاسیه
فرهنگ لغت هوشیار
مونث اجسی: دوره اجسیه. یا دوره اجسیه. دوره ای که در آن انجمن تشکیل میگردد و اعضای آن برای مشورت و گفتگو گرد میایند: پانزدهمین دوره اجسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ادب. هر یک از فن های ادب یکی از دانشهای ادب آنچه پیوستگی و بستگی به ادب دارد، جمع ادبیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادویه
تصویر ادویه
داروها، ج دوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادعیه
تصویر ادعیه
جمع دعا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسیه
تصویر انسیه
(دخترانه)
مونث انسی، مربوط به انس، انسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایسیه
تصویر ایسیه
(دخترانه)
آسیه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بادیه
تصویر بادیه
صحرا و بیابان، خرابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسیه
تصویر راسیه
استوار ایستا، کوه استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادسه
تصویر سادسه
مونث سادس یک ششم شش یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادسه
تصویر جادسه
نارویا زمین نارویا چول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدسیه
تصویر حدسیه
مخونث حدسی، جمع حدسیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکسیه
تصویر اکسیه
جمع کساء، جامه ها پوشش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امسیه
تصویر امسیه
شبانگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدسیه
تصویر تدسیه
تباه کردن پنهان کردن و بینام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسیه
تصویر تاسیه
مولیدن اندوه نمودن نمایان کردن انبوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تادیه
تصویر تادیه
پرداخت، واگذاشت گزاردن پرداختن، پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
بازه یاب گونه ای گوشه یاب که در اختر شماری برای اندازه گیری بازه ستارگان از هم به کار می رود
فرهنگ لغت هوشیار