جدول جو
جدول جو

معنی ق - جستجوی لغت در جدول جو

ق
بیست و چهارمین حرف الفبای فارسی، قاف. در حساب ابجد «۱۰۰»
نام واج «ق»
تصویری از ق
تصویر ق
فرهنگ فارسی عمید
ق(قِ)
فعل امراست از وقی یقی وقایه به معنی محفوظ کن، نگه دار!
لغت نامه دهخدا
ق
حرف بیست و چهارم است از حروف الفبای فارسی و حرف بیست و یکم از حروف الفبای عربی و حرف نوزدهم از حروف ابجد و در حساب جمّل آن را بصد دارند و نام آن قاف است و آن در اصل نونی است که دو نقطه از درون بر سر او زیادکرده اند و گفته اند آن شکلی است مرکب از سه خط منکب و مستلقی و مقوس، (نفایس الفنون ص 13)، و آن از حروف هفت گانه مستعلیه (از برهان ذیل هفت حرف استعلا)، و آبی (برهان ذیل هفت حرف آبی)، و قلقله و محقوره و مصمته و هوائیه و نیز از حروف منصوب و ملفوظی است، ق در اصطلاح تجوید اشاره است به علامت خاصه ’قیل فیه الوقف’، و رمز قرائت است چون ق عاصم = قرائت عاصم، و در کتب رجال شیعی رمز است اصحاب صادق (ع) را، و نیز رمز قاموس مجدالدین فیروزآبادی است و نیز در علم هیأت رمز احتراق است، این حرف در فارسی نیست و اگر در کلمه ای یافت شود یا آن کلمه غیرفارسی است که فارسی گمان برده اند و یا استعمال متأخران عجم است که زبان ایشان به زبان عرب مخلوط شده است، پس قاف نویسند و غین خوانند: قاز، قالیچه، قلندر و قاپول، ’ق’ و ’ج’ در یک کلمه عربی جمع نشود جز آنکه معرب و یا حکایت صوت باشد چون جلق الرأس، جلق القوم بالمنجنیق، رماهم به، جلاقه، پاره گوشت، رجل جلاقه، لاغراندام، جوالق بضم جیم و کسر آن، گواله است که از پشم و یا موی بافند، و این کلمه معرب است، (المنجد)، معرب ’گواله’،
ابدالها:
در عربی:
> به ث بدل شود:
مقم، مقمّه = مثم، مثمّه
> به ر بدل شود:
زنبق = زنبر
> به ت بدل شود:
قملول = تملول
> به ج بدل شود:
قاسم = جاسم
> به ی بدل شود:
قاسم = یاسم
> به واو بدل شود:
محق = محو
> به گ بدل شود:
بلعق = بلعک، (آنندراج)
در کلمات ترکی که متداول فارسیان است،
> به خ بدل شود
چقماق = چخماق
تاق = تاخ
در تعریب:
> بدل از خ آید:
ذقن = زنخ (زخن)
> بدل از غ آید:
قنبیط = غنبید
> بدل ک آید:
قند = کند
قاسانی = کاشانی
قبج = کبک
تریاق = تریاک
قرطه = کرته
قزاکند = کژاغند
> بدل از گ آید:
خانقاه = خانگاه
قصار = گازر
دانق = دانگ
> بدل از ه آید:
بیجادق = بیجاده
جرندق = گرنده
شاهدانق = شاهدانه
> بجای c یونانی آید:
غلو قوریزا
> گاه به غ بدل شود:
آروق = آروغ
ایاق = ایاغ
لغت نامه دهخدا
ق(قاف)
نام سورۀ پنجاهمین قرآن که در مکه نازل شد و 45 آیه دارد، پس از سورۀ حجرات و پیش از سورۀ ذاریات
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرون
تصویر قرون
سده ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرون وسطا
تصویر قرون وسطا
سده های میانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرون وسطایی
تصویر قرون وسطایی
میان سده ای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرون وسطی
تصویر قرون وسطی
سده های میانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قره قروت
تصویر قره قروت
ترف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قشر
تصویر قشر
پوسته، لایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قریب الوقوع
تصویر قریب الوقوع
زود هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسط
تصویر قسط
مانده، باز پرداخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسطی
تصویر قسطی
پسادست، گاهانه، ماهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسم
تصویر قسم
سوگند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسمت
تصویر قسمت
بخش، برخ، پاره، سرنوشت، بخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسمت دوم
تصویر قسمت دوم
بخش دوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قسی القلب
تصویر قسی القلب
سنگدل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قریب
تصویر قریب
نزدیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصد کننده
تصویر قصد کننده
یازنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصد
تصویر قصد
خواست، آهنگ، انگیزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصد کردن
تصویر قصد کردن
آهنگ آن کردن، یازش، یازیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصر
تصویر قصر
کاخ، کوشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصر شیرین
تصویر قصر شیرین
کاخ شیرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصور
تصویر قصور
کوتاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصه
تصویر قصه
داستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قصیده
تصویر قصیده
چکامه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضا و قدر
تصویر قضا و قدر
سرنوشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضات
تصویر قضات
دادگران، داوران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضاوت
تصویر قضاوت
دادوری، داوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
داوری کردن، داورزیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضائیه
تصویر قضائیه
دادگستری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضیه
تصویر قضیه
گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطار
تصویر قطار
ترن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطب
تصویر قطب
پیر، میخ، نشین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرنیز
تصویر قرنیز
رخبام
فرهنگ واژه فارسی سره