جدول جو
جدول جو

معنی فیومی - جستجوی لغت در جدول جو

فیومی
(فَیْ یو)
منسوب به فیوم که جایی است در مصر. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَیْ یو)
محمد افندی بیومی. (1268 هجری قمری) ریاضیدان مصری، وی در نخستین هیأت علمی بسال 1241هجری قمری از طرف حکومت مصر به فرانسه رفت و پس از نه سال توقف در فرانسه بسال 1250 هجری قمری بمصر بازگشت و در مدرسه مهندسی بولاق در قاهره به تدریس آغاز کردو به اتفاق رفاعه بک بترجمه کتابهای تاریخی و جغرافیایی پرداخت. او راست: ثمرهالاکتساب (در علم حساب). جامع الثمرات (در مثلثات). الجبر و المقابله. و میکانیک و هندسۀ توصیفی. (از معجم المطبوعات العربیه)
لغت نامه دهخدا
(فَ ضا)
امرهم فیوضی بینهم، یعنی مختلف اند در آن وتصرف می کند هر کس چیزی که مر دیگری راست. (منتهی الارب). فیضوضی. فیضیضی. فیضوضاء. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَیْ یو)
قیوم بودن. قائم بالذات بودن. پایندگی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فی یِ)
نام ولایت غربی به مصر، و تا فسطاط چهار روز راه است که مسافت دوروزه راه از آن بیابان بی آب و علف است. (از معجم البلدان). رجوع به فیون شود
لغت نامه دهخدا
(فُ)
جمع واژۀ فیّم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گندم فروش، (ملخص اللغات) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَ می ی)
منسوب به یوم. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یوم شود، روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
الاشهب الفیومی الترساوی. او راست: الاعتصام فی عقائد الاسلام، طبع سنگی مطبعۀ شرف به سال 1313 ه. ق
لغت نامه دهخدا
ابن محمد بن علی الفیومی المصری ثم الحموی. او راست:المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر. وفات به سال 770 ه. ق. (کشف الظنون). و مؤلف روضات تاریخ وفات او را هفتصد و هفتادواند گفته است. (روضات ص 91)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ دِ)
ابن محمد بن زین الفیومی. وی از مردم مصر و فقیه و عارف و عالم به فرائض و هیئت و میقات و موسیقی بود. از تألیفات اوست: شرح منهاج النووی در فقه شافعی. شرح النزهه فی الحساب. المقنع فی الجبر و المقابله و جز آن. وی به سال 1022 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَیْ یو)
ابن محمد بن علی مقری فیومی. مورخ بود و در سال 770 هجری قمری درگذشت. او راست: نثرالجمان فی تراجم الاعیان. (از معجم المؤلفین از فهرس المخطوطات المصورۀ لطفی عبدالبدیع)
لغت نامه دهخدا
به خود ایستایی ورجاوندی خودمانی قیوم بودن قائم بالذات بودن پایندگی
فرهنگ لغت هوشیار