جدول جو
جدول جو

معنی فینات - جستجوی لغت در جدول جو

فینات
(فَ یَ)
جمع واژۀ فینه. (منتهی الارب). رجوع به فینه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بینات
تصویر بینات
بیّنه ها، دلیل و حجت واضح و آشکار، جمع واژۀ بیّنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فینال
تصویر فینال
نهایی، آخری، فرجامی، در ورزش مسابقۀ پایانی در یک دورۀ رقابت ورزشی که به منظور تعیین رده های اول و دوم برپا می شود
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
جمع واژۀ آینه
لغت نامه دهخدا
موضعی به فاصله ده فرسخ از مصر، (غیاث اللغات)، بندری و فضائی است در ساحل شام، نزدیک مصیصه که کشتی ها از آنجا با چوب مجهز شده و پر گشته بطرف مصر می آیند، (از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)، قریه ای از قرای انطاکیه، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بَیْ یِ)
جمع واژۀ بیّنه. (منتهی الارب). روشن کنندگان و حجتهای روشن و گواهان صادق و این جمع بینه است. (غیاث اللغات) (آنندراج) : و ان یکذبوک فقد کذب الذین من قبلهم جأتهم رسلهم بالبینات و بالزبر و بالکتاب المنیر. (قرآن 25/35).
تو جهت گو من برونم از جهات
در وصال آیات گویا بینات.
مولوی.
- آیات بینات، نشانه های روشن.
، (اصطلاح فقه) شهادت (گواهی) ، از آن جهت که ایشان حجت و برهان را بر سه گونه تقسیم کرده اند: بینه، اقرار و نکول. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 156). رجوع به بینه شود، (اصطلاح جفر) سایر حروف اسم صرفی جز اولین حرف آن، مانند محمد که حروف آن: میم، حاء، میم و دال است و بینات آن عبارتست از: ی م، اء، ی م، ال، مقابل زیر که حرف اول است و در اصطلاح اهل جفر آن را غرائز نیز نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 128، 615). اعداد حروف ابجد است و آن چنان باشد که اسم هر حرف را به اعتبار تلفظ گیرند یعنی حروف دو حرفی را دو حرف گرفته جزء اول که مسمی است ترک کنند جزء ثانی که الف است باقی ماند از آن یک عدد مراد باشد. همچنین از حروف سه حرفی حرف اول را ترک کرده دو حرف که باقی ماند اعداد آنها بگیرند. به این حساب سین و شین و عین و غین هر یکی را شصت عدد باشد و الف را یکصد و ده و صاد و ضادهر یک را پنج و علی هذالقیاس با و تا و ثا، راء و زا هر یک را یک عدد باشد و حروف را که میاندازند اعداد آنها را زبر نامند. (از غیاث) (از آنندراج). رجوع به کلمات بسط، غرائز و زبر شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
مرد دراز و نیکو موی، شعر فینان، موی دراز و نیکو. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
در زبان فرانسه به معنی نهائی و آخری است،
آخرین مسابقۀ ورزشی، آخرین قسمت از سه یا چهار قسمت سونات، سنفنی، کنسرتو، مقابل اوورتور، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جمع واژۀ رینه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رینه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بینات
تصویر بینات
جمع بینه، راستگواهان جمع بینه دلیلهای آشکار براهین واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فینان
تصویر فینان
گیسوی دراز، مرد دراز موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فینال
تصویر فینال
در زبان فرانسه بمعنای نهائی و آخری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفینات
تصویر تکفینات
جمع تکفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینات
تصویر بینات
((بَ یِّ))
ج. بینه، دلیل های آشکار، براهین واضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فینال
تصویر فینال
آخر، آخرین، مرحله نهایی، مرحله پایانی، پایان مسابقه یا آخرین مسابقه ورزشی
فرهنگ فارسی معین
براهین، شواهد، ظواهر، مشهودات
متضاد: مجهولات
فرهنگ واژه مترادف متضاد