جدول جو
جدول جو

معنی فیلیفوس - جستجوی لغت در جدول جو

فیلیفوس
نام پدر اسکندر، (یادداشت مؤلف) :
مرا گویند بطلمیوس ثانی
مرا دانند فیلیفوس دانا،
خاقانی،
رجوع به فیلیپ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شنگار، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رستنیی باشد که آن را شاه تره گویند و در دواها به کار برند، خوردن آن حکه و جرب را نافع است، (از برهان) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
عفص. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(پُسْ)
پسر تالوس و نوۀهراکلس است. قهرمانی است که طبق روایت ایلیاد - در کتاب دوم، فهرست سفاین - به فرماندهی سی کشتی که از طرف نیزیرس و کارپاتوس و کازس آماده شده بود به جنگ تروا رفت. نام او در شمار خواستگاران هلن نیز ضبط است. وی از قهرمانانی بود که در شکم اسب چوبی جای گرفت. پس از سقوط تروا وی با سربازان کس که تحت اختیار او بودند در جزیره آندرس مقام گرفت ولی برادر او آنتیفوس به سرزمین پلاژها رفته، آن سرزمین را تسالی نام گذاشت. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم تألیف پیر گریمال ترجمه بهمنش ص 722)
لغت نامه دهخدا
(یِسْ)
یکی از بلاد شمال شرقی پلوپونزوس بوده که مردم آن نخست از نژاد آکائیا بودند. (از تعلیقات نصراﷲ فلسفی بر ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ)
لغت نامه دهخدا
به یونانی شجرهالکلب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
رجوع به فقلامینوس شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی، ملبوس، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
نام پادشاه روم است، و بعضی گویند جدمادری اسکندر بوده. و اصل این لغت فیلق اوس است به معنی امیر لشکر، چه فیلق به زبان رومی لشکر و اوس امیررا گویند. و او را فیلاقوس هم گویند. (از برهان). فیلیپ. با قاف غلط است و صحیح با دو فاء (فیلفوس) است که معرب فیلیپوس باشد. (یادداشت مؤلف) :
فرستادشان شاه پیش عروس
بر آواز اسکندر فیلقوس.
فردوسی.
به روم اندرون شاه بد فیلقوس
یکی بود با رای او شاه روس.
فردوسی.
ز عمّوریه فیلقوس و سران
برفتند و گردان جنگاوران.
فردوسی.
رجوع به فیلیپ شود
لغت نامه دهخدا
از سلاطین بنی الاصفر که در روم سلطنت کردند، (حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 76)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیلقوس
تصویر فیلقوس
نام پدر اسکندر مکدونی فیلیپ (فیلق اوس میر لشکر)
فرهنگ لغت هوشیار