جدول جو
جدول جو

معنی فیلوکسن - جستجوی لغت در جدول جو

فیلوکسن(لُکْ سِ)
کسی است که گنجینه های شوش را به اسکندر تسلیم کرده، و البته قبلاً از جانب خود او به شوش فرستاده شده بود. (ایران باستان پیرنیا ص 1406)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیروکسن
تصویر پیروکسن
گروهی از کانی ها که سیلیکات های طبیعی منیزیم، آهن یا کلسیم در ساختمان آن ها به کار رفته است
فرهنگ فارسی عمید
(لُ پُ مَ)
از اهالی مگالوپولیس در آکادیا و رئیس اتحاد شهرهای دوازده گانه آکائیا بود که چندین بار با سلاطین اسپارت جنگید و وطن خود را از تسلط ایشان نجات داد. با اهالی اتولیا هم در سال 208 قبل از میلاد جنگید و بر آنان نیز غالب شد. بزرگترین جنگ او با اسپارت در سال 188 قبل از میلاد روی داد و در آن سال بر ناپیس جبار اسپارت غلبه کرد و وارد شهر اسپارتا شد و قوانین لیکورگوس را لغو کرد، سپس بر ضد ترقیات روم و مداخلات آن دولت در امور بلاد یونان برخاست و در 70سالگی با سردار شهر مسه نیا - موسوم به دینوکرتس که آن شهر را از اتحاد آکائیا خارج ساخته بود - جنگید و اسیر سپاهیان دینوکراتس شد و درسال 183 قبل از میلاد در سرنیا هلاک شد. (از تعلیقات نصرالله فلسفی بر ترجمه تاریخ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ)
لغت نامه دهخدا
(فیلْ)
پیلوان. (فرهنگ فارسی معین). نگاهبان فیلان. فیلبان. پیلبان
لغت نامه دهخدا
(لُنْ)
در قرن دوم میلادی میزیست. از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت. کتاب او در تاریخ فنیقیه است و به نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه سان خود خونیاتن نام دارد. از کتاب او قسمتهایی باقی مانده است که مربوط به خلقت و اساطیر است و راوسویوس از وی اقتباس کرده، و از همان قسمتها معلوم است که به ارباب انواع یونانی عقیده داشته است. (از ایران باستان پیرنیا ص 87)
لغت نامه دهخدا
از سلاطین بنی الاصفر که در روم سلطنت کردند، (حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 76)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
خوشبخت، نام والی یهودیه در سال 652 میلادی است که شخصی شقی و ستمکار بوده است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(فْلُکْ / فُ لُکْ)
گیاهی است از تیره پولمونیاسه جزو ردۀ دولپه ای های پیوسته گلبرگ که دارای برگهای کامل و متقابل است. جام گل پنج قسمتی و تخمدانش سه خانه ای است و در هر خانه یک تخم وجود دارد. گل آذینش خوشه ای است. این گیاه جزو گلهای زینتی در باغچه ها کشت میشود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
لاتینی فرازه (فراز فروز شعله فلوکس در لاتینی همین آرش را دارد) از گیاهان گیاهی است از تیره پولمونیاسه جزو رده دولپه ییها پیوسته گلبرگ که دارای برگهای کامل و متقابل است. جام گل پنج قسمتی و تخمدانش سه خانه یی است در هر خانه یک تخم وجود دارد گل آذینش خوشه یی است. این گیاه جزو گلهای زینتی در باغچه ها کشت می شود
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی نارون (این واژه پارسی است و با نار تازی هیچ پیوندی ندارد) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
((فُ لُ))
گیاهی است از تیره پولمونیاسه جزو رده دولپه ای های پیوسته گلبرگ که دارای برگ های کامل و متقابل است. جام گل پنج قسمتی و تخمدانش سه خانه ای است و در هر خانه یک تخم وجود دارد. گل آذینش خوشه ای است. این گیاه جزو گل های زینتی در باغچه ه
فرهنگ فارسی معین