جدول جو
جدول جو

معنی فیلوپمن - جستجوی لغت در جدول جو

فیلوپمن(لُ پُ مَ)
از اهالی مگالوپولیس در آکادیا و رئیس اتحاد شهرهای دوازده گانه آکائیا بود که چندین بار با سلاطین اسپارت جنگید و وطن خود را از تسلط ایشان نجات داد. با اهالی اتولیا هم در سال 208 قبل از میلاد جنگید و بر آنان نیز غالب شد. بزرگترین جنگ او با اسپارت در سال 188 قبل از میلاد روی داد و در آن سال بر ناپیس جبار اسپارت غلبه کرد و وارد شهر اسپارتا شد و قوانین لیکورگوس را لغو کرد، سپس بر ضد ترقیات روم و مداخلات آن دولت در امور بلاد یونان برخاست و در 70سالگی با سردار شهر مسه نیا - موسوم به دینوکرتس که آن شهر را از اتحاد آکائیا خارج ساخته بود - جنگید و اسیر سپاهیان دینوکراتس شد و درسال 183 قبل از میلاد در سرنیا هلاک شد. (از تعلیقات نصرالله فلسفی بر ترجمه تاریخ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مجموعه ای از 7100 جزیره است که در اقیانوس کبیر قرار گرفته و از آنها 2773 جزیره نامگذاری شده است، این مجموعه در جنوب شرقی آسیا قرار دارد و مجموعاً 115600 کیلومتر مربع وسعت و 16000303 تن سکنه دارد، در این جزایر اکنون جمهوری مجمعالجزایر فیلیپین حکومت میکند ومرکز آن مانیل است، شهرهای مهم آن عبارتند از: بانگود، بوتوان، لگاسپی، بالانگا، باسکو، باتانگاس، تاگبیلاران، مالای بالای، مالولوس، دائت، ناگا، کاپیز، کاویت، کوتاباتو، داوائو، ویگان، ایلیولو، ایلاگان، سنتاکروز، دانالان، سن فرناندو، تاکلوبان، کالاپان، ارووکوییتا، بونتک، باکولود، رومبلون، پورتو، کاتبالوگان، جولو، سرسوگون، سوریگائو، ایبا و زامبوآنگا، بزرگترین جزیره آن که پایتخت نیز در آن قرار دارد لوزون نامیده شده است و در شمال مجمعالجزایر فیلیپین است، بزرگترین جزیره جنوبی آن میندانائو خوانده شده است که شهرداوائو مرکز آن است، (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)
لغت نامه دهخدا
(لُکْ سِ)
کسی است که گنجینه های شوش را به اسکندر تسلیم کرده، و البته قبلاً از جانب خود او به شوش فرستاده شده بود. (ایران باستان پیرنیا ص 1406)
لغت نامه دهخدا
(فیلْ)
پیلوان. (فرهنگ فارسی معین). نگاهبان فیلان. فیلبان. پیلبان
لغت نامه دهخدا
(لُنْ)
در قرن دوم میلادی میزیست. از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت. کتاب او در تاریخ فنیقیه است و به نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه سان خود خونیاتن نام دارد. از کتاب او قسمتهایی باقی مانده است که مربوط به خلقت و اساطیر است و راوسویوس از وی اقتباس کرده، و از همان قسمتها معلوم است که به ارباب انواع یونانی عقیده داشته است. (از ایران باستان پیرنیا ص 87)
لغت نامه دهخدا
یونانی نارون (این واژه پارسی است و با نار تازی هیچ پیوندی ندارد) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار