پیلپا، (فرهنگ فارسی معین)، پای فیل، پای پیل، آنکه پایش چون پای پیل بوده، پیلپای، رجوع به پیلپای شود، نوعی سلاح که بشکل پای پیل میساختند و بومیان افریقا چون گرز به کار میبرند، (فرهنگ فارسی معین: پیلپا)، نوعی قدح که بزرگتر از ساغر معمولی است: شرابی چند فیلپا (پیلپا) بخوریم، (تاریخ بیهقی)، فیلفاء معرب آن، و ستونی است که پایۀ اصلی سقف بر آن است، رجوع به پیلپایه شود
پیلپا، (فرهنگ فارسی معین)، پای فیل، پای پیل، آنکه پایش چون پای پیل بوده، پیلپای، رجوع به پیلپای شود، نوعی سلاح که بشکل پای پیل میساختند و بومیان افریقا چون گرز به کار میبرند، (فرهنگ فارسی معین: پیلپا)، نوعی قدح که بزرگتر از ساغر معمولی است: شرابی چند فیلپا (پیلپا) بخوریم، (تاریخ بیهقی)، فیلفاء معرب آن، و ستونی است که پایۀ اصلی سقف بر آن است، رجوع به پیلپایه شود