جدول جو
جدول جو

معنی فیلسواری - جستجوی لغت در جدول جو

فیلسواری
(سَ)
سواری کردن بر پیل. فیلسوار بودن. رجوع به فیلسوار شود
لغت نامه دهخدا
فیلسواری
پیلسواری
تصویری از فیلسواری
تصویر فیلسواری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فیلوار
تصویر فیلوار
پیلوار، مانند پیل، پیل مانند، پیلبار
فرهنگ فارسی عمید
در بحر چین حیوانی است بشکل آدمی با خرطومی و دو پر - که بدان طیران کند - و دو پای ... (یادداشت مؤلف از نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام موضعی به هشت فرسنگی باجروان و شش فرسنگی جوی نو. سر راه محمودآبادگاوباری به باجروان. (نزهه القلوب چ اروپا ج 3 ص 181). از نواحی اران و موغان و از اقلیم و پنجم. آن را امیری پیله سوار نام از امرای آل بویه ساخته بوده است ودر زمان حمداﷲ مستوفی به قدر دیهی از آن مانده بود و آبش از رود باجروان و حاصلش غله بوده است. و نیز رجوع به ص 99 و 102 و 120 و 136 تاریخ غازان خان شود
لغت نامه دهخدا
پیلسای، (فرهنگ فارسی معین)، پیل آسای، پیلسا، پیل سان، پیل روش، بزرگ و نیرومند
لغت نامه دهخدا
(فیلْ)
پیلوار. (فرهنگ فارسی معین). پیلبار. فیلبار. باری که فیل آن را حمل کند:
عنصری از خسرو غازی شه زابل به شعر
فیلوار زر گرفت و دیبه و اسب و ستام.
سوزنی.
- فیلوارافکن. رجوع به این کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(فیلْ)
پیلوار. (فرهنگ فارسی معین). مانند فیل. به کردار پیل:
چون بوم بام چشم به ابرو برد به خشم
وز کینه گشته پرّۀ بینیش فیلوار.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
پیلخوار. (فرهنگ فارسی معین). آنکه فیل را تواند خورد. پیل خوارنده:
ابر هزبرگون و تماسیح فیلخوار...
منوچهری
لغت نامه دهخدا
فیلسوف بودن، (فرهنگ فارسی معین)،
منسوب به فیلسوف
لغت نامه دهخدا
(سَ)
که بر پیل نشیند. بر پیل نشیننده. پیل نشین. که مرکب پیل دارد، سوار بزرگ. (نزهه القلوب چ اروپا ص 91) ، سواری کلان جثه
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پیل سوار. (فرهنگ فارسی معین). آنکه سوار فیل شود، یا فیل را به سویی هدایت کند. فیلبان، سوار پیل مانند. سوارکار قوی هیکل
لغت نامه دهخدا
(سَ)
عمل پیلسوار. بر پیل نشستن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیلسوفی
تصویر فیلسوفی
فیلسوف بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلسوار
تصویر پیلسوار
آنکه بر پیل نشیند پیل نشین، سوار بزرگ، سواری کلان جثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلسوار
تصویر فیلسوار
پیلسوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلسواری
تصویر پیلسواری
عمل پیلسوار بر پیل نشستن
فرهنگ لغت هوشیار