جدول جو
جدول جو

معنی فیلامان - جستجوی لغت در جدول جو

فیلامان
فرانسوی رشته در چراغ کهربیک
تصویری از فیلامان
تصویر فیلامان
فرهنگ لغت هوشیار
فیلامان
رشتۀ نازکی در درون حباب لامپ که با عبور جریان برق ملتهب می شود و نور تولید می شود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیسامان
تصویر بیسامان
بی ترتیب بی نظم، بی برگ بی توشه، بیخانمان، فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی امان
تصویر بی امان
بی رحم، قصی القلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلاقان
تصویر ایلاقان
ترکی جایباش ها
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پیوند انگلیسی این واژه در واژه نامه تربیت بدنی برابر با (رباط) آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیلاسان
تصویر بیلاسان
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقطی، اقتی، بیلسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی امان
تصویر بی امان
بی رحم، سنگدل
فرهنگ فارسی عمید
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلبان
تصویر فیلبان
نگهبان پیل، کسی که بر پشت فیل می نشیند و فیل را می راند، پیلبان، پیلوان
فرهنگ فارسی عمید
آلت سنگ اندازی که از رسن دوتاه (پشمی یا ابریشمی) سازند و بدان سنگ اندازند. توضیح بعض استادان فلاخن را با من و گلشن قافیه کرده اند ازینرو بعضی فلاخن بضم خای معجمه - که مشهور است - خطا دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
آلت سنگ اندازی که از رسن دوتاه (پشمی یا ابریشمی) سازند و بدان سنگ اندازند. توضیح بعض استادان فلاخن را با من و گلشن قافیه کرده اند ازینرو بعضی فلاخن بضم خای معجمه - که مشهور است - خطا دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلبان
تصویر فیلبان
پیلبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الامان
تصویر الامان
((اَ اَ))
زینهار! پناه !
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلخمان
تصویر فلخمان
((فَ لَ))
فلاخن، قلاب سنگ، ابزاری برای پرتاب کردن سنگ و آن رشته ای بوده که آن را از نخ یا ابریشم می بافتند، فلخم، فلخمه، فلماخن، پلخم، فلاخان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلاخان
تصویر فلاخان
((فَ لَ))
فلاخن، قلاب سنگ، ابزاری برای پرتاب کردن سنگ و آن رشته ای بوده که آن را از نخ یا ابریشم می بافتند، فلخم، فلخمه، فلماخن، فلخمان، پلخم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الامان
تصویر الامان
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلخمان
تصویر فلخمان
فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، دستاسنگ، غوت، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلما سنگ، کلا سنگ، دست سنگ، قلبا سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یلمان
تصویر یلمان
قسمت برندۀ تیغ، لبۀ تیغ، ضرب شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامان
تصویر لامان
فریب، دروغ، لاف و گزاف، ریشخند، چست و چالاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لامان
تصویر لامان
فریب، دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی جغتایی باد مرگ میر باد نوعی باداست که اگر بیایدیا کسی بدان مبتلا گردد مایه مرگ او میشود
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی باد است که اگر بیاید یا کسی بدان مبتلا گردد مایه مرگ او می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یلمان
تصویر یلمان
((یَ))
لبه تیغ، ضرب شمشیر
فرهنگ فارسی معین