دهی است از دهستان ماهورو میلانی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 91هزارگزی جنوب باختری شیراز با 208 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان ماهورو میلانی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 91هزارگزی جنوب باختری شیراز با 208 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
حکیمی بوده مشهور و معروف در زمان عیسی علیه السلام (!) و استاد ارسطو معلم اول. (برهان). افلاطون: کسی که ش فلاطون بده ست اوستاد خردمند و بادانش و بانژاد. فردوسی. نمازی کز سه علم آرد فلاطون، پیرزن بینی که یک دم چار رکعت کرد، حاصل شد دوچندانش. خاقانی. فلاطون و والیس و فرفوریوس که روح القدس کردشان دستبوس. نظامی. گر فلاطون به حکیمی سخن عشق بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش. سعدی. آن نشنیدی که فلاطون چه گفت مور همانا که نباشد پرش. سعدی. رجوع به افلاطون شود
حکیمی بوده مشهور و معروف در زمان عیسی علیه السلام (!) و استاد ارسطو معلم اول. (برهان). افلاطون: کسی که ش فلاطون بُده ست اوستاد خردمند و بادانش و بانژاد. فردوسی. نمازی کز سه علم آرد فلاطون، پیرزن بینی که یک دم چار رکعت کرد، حاصل شد دوچندانش. خاقانی. فلاطون و والیس و فرفوریوس که روح القدس کردشان دستبوس. نظامی. گر فلاطون به حکیمی سخن عشق بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش. سعدی. آن نشنیدی که فلاطون چه گفت مور همانا که نباشد پرش. سعدی. رجوع به افلاطون شود
در قرن دوم میلادی میزیست. از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت. کتاب او در تاریخ فنیقیه است و به نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه سان خود خونیاتن نام دارد. از کتاب او قسمتهایی باقی مانده است که مربوط به خلقت و اساطیر است و راوسویوس از وی اقتباس کرده، و از همان قسمتها معلوم است که به ارباب انواع یونانی عقیده داشته است. (از ایران باستان پیرنیا ص 87)
در قرن دوم میلادی میزیست. از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت. کتاب او در تاریخ فنیقیه است و به نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه سان خود خونیاتن نام دارد. از کتاب او قسمتهایی باقی مانده است که مربوط به خلقت و اساطیر است و راوسویوس از وی اقتباس کرده، و از همان قسمتها معلوم است که به ارباب انواع یونانی عقیده داشته است. (از ایران باستان پیرنیا ص 87)
موضعی است نزدیک باب الابواب، و نیز گویند اسم خوارزم است و آن را سپس منصوره و بعد گرگانج خوانده اند، (منتهی الارب)، و پادشاه آن رافیلانشاه نامند، و ایشان نصاری هستند و زبانی مخصوص دارند، (از معجم البلدان)، رجوع به فیل شود
موضعی است نزدیک باب الابواب، و نیز گویند اسم خوارزم است و آن را سپس منصوره و بعد گرگانج خوانده اند، (منتهی الارب)، و پادشاه آن رافیلانشاه نامند، و ایشان نصاری هستند و زبانی مخصوص دارند، (از معجم البلدان)، رجوع به فیل شود