جدول جو
جدول جو

معنی فیضیضاء - جستجوی لغت در جدول جو

فیضیضاء
(فَ)
رجوع به فوضوضاء. فیضوضه و فیضوضی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ)
کار مشترک میان قوم، یا کار که در آن قوم مختلف باشند و یکی به حق دیگری تصرف کند. (منتهی الارب) : امرهم فیضوضاء بینهم، یعنی مختلف اند در آن و تصرف میکند هر واحد چیزی که مر دیگری راست. (منتهی الارب). رجوع به فوضوضاء شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
قومی که مختلطاند و هر یک در آنچه ازآن دیگری است مداخله کند. (اقرب الموارد). امر فوضوضاء، کار مشترک میان آنها، یا کار که آن قوم مختلف باشند و یکی به حق دیگری تصرف کند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ ضی ضا)
رجوع به فوضوضاء و فیضوضی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیزیاء
تصویر فیزیاء
یونانی تازی گشته گیتیک
فرهنگ لغت هوشیار