جدول جو
جدول جو

معنی فیسکی - جستجوی لغت در جدول جو

فیسکی
پرافاده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ویسکی
تصویر ویسکی
نوعی نوشیدنی الکلی تقطیر شده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت یا چاودار به دست می آید. جو جوانه زده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط می کنند و بعد از تخمیر در دستگاه های مخصوص عرق کشی تقطیر می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(ذَ ذَ فَ)
دور و فراخ گذاشتن گام را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ کی ی)
گلۀ بزرگی از شترمرغ و گوسفند. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان عرب خانه بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 75هزارگزی شمال باختری شوسف و 12هزارگزی جنوب جادۀ شوسۀ عمومی مشهد به زاهدان، کوهستانی و معتدل، دارای 99 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نوعی مشروب الکلی، قسمی عرق معمولی انگلستان، (یادداشت مرحوم دهخدا)، نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحدۀ امریکا سازند
لغت نامه دهخدا
تصویری از ویسکی
تصویر ویسکی
نوعی مشروب الکلی
فرهنگ فارسی معین
صورت کک و مکی
فرهنگ گویش مازندرانی