جمع واژۀ فداد. رجوع به فداد شود، شتربانان. چوپانان. خربندگان، گاوبندگان، کشاورزان، کسانی که پیوسته درشتران باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنانکه آواز را بلند و درشت نمایند در کشتها وستوران خود، و در این باره حدیثی است: ان الجفاء و القسوه فی الفدادین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
جَمعِ واژۀ فداد. رجوع به فداد شود، شتربانان. چوپانان. خربندگان، گاوبندگان، کشاورزان، کسانی که پیوسته درشتران باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنانکه آواز را بلند و درشت نمایند در کشتها وستوران خود، و در این باره حدیثی است: ان الجفاء و القسوه فی الفدادین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
شکل عامیانۀ انیسون، گیاهی معطر که دانۀ آن در مشروبات و شیرینها به کارمی رود: و ینبغی ان ینشروا علی وجهه الابازیر الطیبه مثل الکمون الابیض و الکمون الاسود و السمسم و الیانسون و نحو ذلک. (معالم القربه فی احکام الحسبه ص 91)
شکل عامیانۀ انیسون، گیاهی معطر که دانۀ آن در مشروبات و شیرینها به کارمی رود: و ینبغی ان ینشروا علی وجهه الابازیر الطیبه مثل الکمون الابیض و الکمون الاسود و السمسم و الیانسون و نحو ذلک. (معالم القربه فی احکام الحسبه ص 91)