جدول جو
جدول جو

معنی فونیلج - جستجوی لغت در جدول جو

فونیلج
به یونانی ’جوزبوا’ست. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ لَ)
ریباس است. (اختیارات بدیعی) (تحفۀ حکیم مؤمن). معرب زرنیله. (فرهنگ فارسی معین). مأخوذ از زرنیلۀ فارسی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء). رجوع به زرنیله شود
لغت نامه دهخدا
کشتیی است دریایی، نهبوغ، (از منتهی الارب)، نوعی از کشتی خرد، (آنندراج)، نوعی از قایق تیزرو است، (ناظم الاطباء)، کشتی است دریایی دراز و تیزرو معرب از دونی است و مرادف است با نهبوغ، دونی، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بافق شهرستان یزد که دارای 109 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
به یونانی بسد است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی نخاله است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
از رستاق طبرش، و توس بن نوذر بر دست قبادبن قباد مهندس آن روزگار این دیه ها را بنا کرده است. (تاریخ قم)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
عصارۀ نیل. (منتهی الارب). مأخوذ از نیلۀ فارسی و به معنای آن. (ناظم الاطباء). معرب نیله که به نیل مشهور است و بدان چیزها رنگ کنند. (برهان قاطع) ، ثوب نیلج، جامۀ نیلی. (از مهذب الاسماء). جامۀ نیله. (منتهی الارب) ، نیلنج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرنیلج
تصویر زرنیلج
پارسی تازی گشته زرنیله ریواس از گیاهان ریواس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دونیج
تصویر دونیج
کشتیچه کشتی کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته نیلگ نیله رنگ نیل ماده ای است آبی رنگ که ازبرگ انواع مختلفه درختچه نیل بدست می آید، درختچه ای است از تیره پروانه واران دارای برگهای مرکب شانه ای و پوشیده از کرک گلهایش قرمز یا صورتی رنگند که دارای آرای خوشه یا سنبله میباشند میوه اش غلاف مانند است. (شبیه میوه لوبیا) در حدود 250 نوع از این گیاه شناخته شده که همگی متعلق بنواحی گرم کره زمینند و بیشتر بمنظور استفاده ماده آبی رنگ از برگ آنها کشت میشوند: ماده رنگی نیل را در نقاشی و جهت خوشرنگ کردن لباسیهای سفید پس از شستشو بکار میبرند نیلنج درخت رنگ. توضیح دانه های این گیاه بنام تخم رنگ موسومند، رنگ آبی از رنگهای رومی یا شفاف که نقاشان قدیمی ایران آنرا استعمال میکردند. یا نیل نحوست آسمانی. نحوست آسمانی. یا نیل فلک. سیاهی آسمان، نحوست فلک. یا نیل هندی. نیل. یا خود را در نیل کشیدن، جامه نیلی - که علامت عز است - در بر کردن: (چو عشق آمد خرد را میل درکش، بداغ عشق خود را نیل درکش خ) (اسرار نامه عطار. چا. دکتر گوهرین 35) یا در نیل زدن، یا نیل بزیان رفتن، هر وقت آب نیل خم رنگرزی فاسد شود رنگرز ببازار رود و دروغی مشهور کند پندارند که بدین وسیله آب نیل دوباره برنگ اصلی باز میگردد و آن را فاسد شدن و ضایع شدن نیل هم گویند: (حرف وصل من و تو میگویند بزبان رفته مگر نیل فلک) (نظام دست غیب بها. فرنظا)، سپند سوخته که برای دفع چشم زخم بر بناگوش و پیشانی کودکان مالند
فرهنگ لغت هوشیار