جدول جو
جدول جو

معنی فولوسون - جستجوی لغت در جدول جو

فولوسون
ثوم است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هولوسن
تصویر هولوسن
آخرین دوره از دوران چهارم زمین شناسی که عصر کنونی دنبالۀ آن است
فرهنگ فارسی عمید
به یونانی، لبلاب سیاه است، (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
لسان الثور. (فهرست مخزن الادویه). گاوزبان. رجوع به گاوزبان و فوغلص شود
لغت نامه دهخدا
به رومی و یونانی عاقرقرحاست. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
بسفانج، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
ویسقوریدوس است و آن فودنج است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
از یونانی پولیون، مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، دارویی است که از ملک شام آرند، جراحتهای تازه را نافع است، (آنندراج) (از برهان)، اسم یونانی جعده است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
طین ارمنی، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رولوسیون
تصویر رولوسیون
حرکت دورانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولوسیون
تصویر اولوسیون
فرانسوی فرگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهلویون
تصویر فهلویون
جمع فهلوی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) فهلویین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولیون
تصویر فولیون
یونانی مریم نخودی از گیاهان مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ابر نهشتی دویمین گردش از دورک چهارم زمینشناسی دومنی دوره ازدوران چهارم زمین شناسی که رسوباتش طبقات فوقانی و کاملا جدید این دوران است و معاصر سازمان فعلی است این دوره را از لحاظ صنایع بشری میتوانیم بدو قسمت تقسیم گنیم: یکی عصر حجر جدید و دیگر عصرفلزات عصر حجر جدید قدیمتر از عصر فلزات است درعصرحجر جدید انسان مصنوعات خودش را از سنگ میساخته و آنها را تراش و صیقل میداده. مصنوعات ظریفی در ته نشستهای این دوره از ساخته های بشر بدست آمده است عصر فلزات که نسبت به عصر قبلی جدیدتراست زمانی است که بشر توانسته است پی بوجود فلزات در سنگها ببرد و آنها را کشف و از آنها در مصنوعات خود استفاده کند. اولین فلزی که بشر کشف کرد و مصنوعات خود را ازآن ساخته مس و آلیاژهای آن خصوصا مفرغ است مفرغ از این جهت قدیمترین آلیاژی است که بشر از آن استفاده کرده که بطور طبیعی در کانونهای مس ترکیب مس و قلع غالبا با یکدیگر موجود است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهلویون
تصویر فهلویون
((فَ لَ یُّ))
جمع فهلوی
فرهنگ فارسی معین