جدول جو
جدول جو

معنی فواضل - جستجوی لغت در جدول جو

فواضل
جمع واژۀ فاضله، فاضل، برتر
تصویری از فواضل
تصویر فواضل
فرهنگ فارسی عمید
فواضل
نعمتهای بزرگ و سترگ یا نیکو و خوبترین بخششهای بزرگ، عطاهای نیکو
تصویری از فواضل
تصویر فواضل
فرهنگ لغت هوشیار
فواضل
((فَ ض))
جمع فاضله، بخشش های بزرگ، عطاهای نیکو
تصویری از فواضل
تصویر فواضل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فواصل
تصویر فواصل
جمع واژۀ فاصله، میزان دوری دو یا چند چیز یا چند نفر از هم، مسافت، زمان میان دو رویداد مثلاً در فاصلهٴ این سال ها فرانسهٴ خود را تکمیل کرد، جدایی، دوری، در موسیقی اختلاف زیروبمی دو نت نسبت به یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فواصل
تصویر فواصل
جمع فاصله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فواصل
تصویر فواصل
((فَ ص))
جمع فاصله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاضل
تصویر فاضل
فرجاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاضل
تصویر فاضل
(پسرانه)
دارای فضیلت و برتری در علم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاضل
تصویر فاضل
دارای برتری و فضیلت، به ویژه در علم، افزون، زیاد، نیکو، پسندیده، برتر
فرهنگ فارسی عمید
فزونی یابنده، کسی را گویند که در دانش و علم بر دیگران فزونی یابد و بدین معنی در زبان فارسی بسیار رایج است، دانشمند، صاحب فضل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوال
تصویر فوال
باسمر فروش (باسمر باقلا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فواض
تصویر فواض
جمع فاضه، سختی ها، پتیار ها، بلا ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاضل
تصویر فاضل
فزونی یابنده، دانشمند، صاحب هنر
فرهنگ فارسی معین