فهمیدنفَهمیدَن درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهم داشتن، حس کردن ادامه... درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهم داشتن، حس کردن تصویر فهمیدن فرهنگ فارسی عمید
فهمیدن (کِ فُ تَ) از فهم و علامت مصدر فارسی. (یادداشت مؤلف). دریافت کردن. دریافتن. ادراک کردن. (فرهنگ فارسی معین) ادامه... از فهم و علامت مصدر فارسی. (یادداشت مؤلف). دریافت کردن. دریافتن. ادراک کردن. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا
فهمیدن ((فَ هْ دَ)) دریافت کردن، ادراک کردن ادامه... دریافت کردن، ادراک کردن تصویر فهمیدن فرهنگ فارسی معین
فهمیدن ادراک، دانستن، درک کردن، دریافتن، شناختن، آگاهی یافتن، مطلع شدن، واقف شدن، احساس کردن، باخبرشدن، بوبردن، خبردارشدن ادامه... ادراک، دانستن، درک کردن، دریافتن، شناختن، آگاهی یافتن، مطلع شدن، واقف شدن، احساس کردن، باخبرشدن، بوبردن، خبردارشدن فرهنگ واژه مترادف متضاد
فهمیدن Grasp, Comprehend, Understand ادامه... Grasp, Comprehend, Understand تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به انگلیسی
فهمیدنفَهمیدَن comprendere, capire ادامه... comprendere, capire تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فهمیدنفَهمیدَن compreender, entender ادامه... compreender, entender تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به پرتغالی
فهمیدنفَهمیدَن verstehen, begreifen ادامه... verstehen, begreifen تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به آلمانی
فهمیدنفَهمیدَن rozumieć, zrozumieć ادامه... rozumieć, zrozumieć تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به لهستانی
فهمیدنفَهمیدَن розуміти , зрозуміти ادامه... розуміти , зрозуміти تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به اوکراینی
فهمیدنفَهمیدَن comprender, entender ادامه... comprender, entender تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فهمیدنفَهمیدَن เข้าใจ , เข้าใจ , เข้าใจ ادامه... เข้าใจ , เข้าใจ , เข้าใจ تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به تایلندی
فهمیدنفَهمیدَن anlamak, kavramak ادامه... anlamak, kavramak تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فهمیدنفَهمیدَن memahami, mengerti ادامه... memahami, mengerti تصویر فهمیدن دیکشنری فارسی به اندونزیایی