جدول جو
جدول جو

معنی فهماء - جستجوی لغت در جدول جو

فهماء(فُ هََ)
جمع واژۀ فهیم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
فهماء
جمع فهیم، دریافتگان، نلکایان، با فهم، دانایان
تصویری از فهماء
تصویر فهماء
فرهنگ لغت هوشیار
فهماء((فُ))
جمع فهیم
تصویری از فهماء
تصویر فهماء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
جامه دریدن و کهنه گردانیدن. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ هم ء، به معنی جامۀ کهنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
زن تنگ شرم به دارو. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
مؤنث افقم. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مؤنث ادهم. شتر مادۀ نیک خاکسترگون. (منتهی الارب) (آنندراج).
- حدیقهدهماء، مرغزار نیک سبز که از شدت سبزی و طراوت به سیاهی زند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).
، یقال دهماءالناس، ای جماعتهم. (مهذب الاسماء) ، دیک دیرینه. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، گوسپند سرخ خالص، عدد بسیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، هیأت مرد و گونۀ وی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گیاهی است پهنا که بدان دباغت کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شب بیست و نهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
زن بی عقل و بی فهم و دانش. ج، یهم. (ناظم الاطباء). تأنیث ایهم. (یادداشت مؤلف) ، دشت بی پایان بی راه و بی نشان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیابان که در آن آب نبود. (مهذب الاسماء) ، سال نیک سخت تلخ کننده زیست مردم را. (منتهی الارب) (آنندراج). سال نیک سخت تلخ کننده بر مردم زیست و معیشت را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فُ هََ)
فهماء. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فهماء شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهماء
تصویر دهماء
بمعنی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهماء
تصویر اهماء
جامه دری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقماء
تصویر فقماء
گازو: زن (گازو کسی که دندان های پیشین او برآمدگی دارد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهما
تصویر فهما
با فهم دانا، جمع فهما (ء)
فرهنگ لغت هوشیار