- فهدر
- فرهد بنگرید به فرهد
معنی فهدر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکم گنده
کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، بسکله، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
پخته سرد: چون گوشت، گشن سست، بز کوهی پیر
چوب بزرگ گنده ای که در پس در سرای نهند تا گشوده نگردد
یوز: مادینه
باطل، ضایع و بربادرفته
هدر دادن: از بین بردن، ضایع کردن
هدر رفتن: از بین رفتن، ضایع شدن
هدر دادن: از بین بردن، ضایع کردن
هدر رفتن: از بین رفتن، ضایع شدن
سنگی که با آن چیزی بسایند
یوزپلنگ، پستانداری درنده و گوشت خوار، شبیه پلنگ ولی کوچک تر از آنکه بر روی پوست خود خال های فراوان دارد
بز کوهی نادان، ترد زود شکن نکره (نقره) سیم، بر کند (امرد فربه و تنومند)
سنگ دانه شکن دارو سای (صلایه) سنگی که بدان چهار مغز بشکنند سنگ صلایه
یوزپلنگ
رایگان و باطل شدن خون، باطل کردن خون، مباح، ضایع
Waste
desperdício
desperdicio
marnotrawstwo
расточительство
марнотратство
verspilling
Verschwendung
gaspillage
spreco
बर्बादी
upotevu
ביזבוז