دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاهی که دارای 120 تن سکنه است. آب آن از نهر حبیب الله و رود خانه تالار و محصول عمده اش غله، برنج، صیفی ومختصر توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاهی که دارای 120 تن سکنه است. آب آن از نهر حبیب الله و رود خانه تالار و محصول عمده اش غله، برنج، صیفی ومختصر توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
منسوب به اندر که دهی است قریب حلب. ج، اندریّون و قول عمرو بن کلثوم: الاهبی بصحنک فاصبحینا و لاتبقی خمور الاندرینا نسب الخمرالی اهل القریه، ای خمورالاندریین فاجتمعت ثلاث یأات فخففها ضرورهً او جمع الاندری اندرون کما قال الاشعرون و الاعجمون. (منتهی الارب). منسوب به اندر که دهی است از حلب. ج، اندرون و اندریون و اندریین. (ناظم الاطباء).
منسوب به اندر که دهی است قریب حلب. ج، اَندَریّون و قول عمرو بن کلثوم: الاهبی بصحنک فاصبحینا و لاتبقی خمور الاندرینا نسب الخمرالی اهل القریه، ای خمورالاندریین فاجتمعت ثلاث یأات فخففها ضرورهً او جمع الاندری اندرون کما قال الاشعرون و الاعجمون. (منتهی الارب). منسوب به اندر که دهی است از حلب. ج، اندرون و اندریون و اندریین. (ناظم الاطباء).
محمد بن حمزه. از علمای منطق و اصول و قاضی القضاه بروسه بود و در نزد سلطان بایزید مقام ارجمند داشت. در سال 833 هجری قمری به حج رفت و پس از بازگشت درحالیکه نابینا هم شده بود درگذشت. او راست: شرح ایساغوجی. عویصات الافکار. فصول البدایع فی اصول الشرائع. انموذج العلوم. شرح الفرائض السراجیه. تفسیر الفاتحه. وی به سال 834 هجری قمری / 1431 میلادی درگذشت. (از اعلام زرکلی از الفوائد البهیه) علی بن یوسف بن محمد. از فقهای حنفی قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است که در بروسه رشد کرد و به سمت قضای آنجا رسید و در همانجا به سال 907 هجری قمری / 1497 میلادی درگذشت. او راست شرح الکافیه.
محمد بن حمزه. از علمای منطق و اصول و قاضی القضاه بروسه بود و در نزد سلطان بایزید مقام ارجمند داشت. در سال 833 هجری قمری به حج رفت و پس از بازگشت درحالیکه نابینا هم شده بود درگذشت. او راست: شرح ایساغوجی. عویصات الافکار. فصول البدایع فی اصول الشرائع. انموذج العلوم. شرح الفرائض السراجیه. تفسیر الفاتحه. وی به سال 834 هجری قمری / 1431 میلادی درگذشت. (از اعلام زرکلی از الفوائد البهیه) علی بن یوسف بن محمد. از فقهای حنفی قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است که در بروسه رشد کرد و به سمت قضای آنجا رسید و در همانجا به سال 907 هجری قمری / 1497 میلادی درگذشت. او راست شرح الکافیه.
منسوب به فندق. به رنگ فندق. (یادداشت مؤلف) ، نامی است که به سگان دهند. (یادداشت مؤلف) ، فندقه. سرانگشت خضاب کرده. فندق بند. - فندقی کردن، مرادف فندق بستن. (آنندراج). خضاب کردن سرانگشت ها را: تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی کرد چمن پرنگار پنجۀ دست چنار. خاقانی. رجوع به فندق بستن شود
منسوب به فندق. به رنگ فندق. (یادداشت مؤلف) ، نامی است که به سگان دهند. (یادداشت مؤلف) ، فندقه. سرانگشت خضاب کرده. فندق بند. - فندقی کردن، مرادف فندق بستن. (آنندراج). خضاب کردن سرانگشت ها را: تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی کرد چمن پرنگار پنجۀ دست چنار. خاقانی. رجوع به فندق بستن شود
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، در 18هزارگزی جنوب غربی بیجار، و دوهزارگزی شمال حسین آباد گرگان، در ناحیۀ تپه ماهور سردسیری واقعاست و 350 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی، محصولش غلات و میوه و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، در 18هزارگزی جنوب غربی بیجار، و دوهزارگزی شمال حسین آباد گرگان، در ناحیۀ تپه ماهور سردسیری واقعاست و 350 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی، محصولش غلات و میوه و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)