پنج انگشت. (فرهنگ فارسی معین). بر وزن و معنی پنجنگشت است، و آن رستنیی باشد که به عربی ذوخمسهاصابع و ذوخمسهاوراق خوانند. (برهان). فقد. (یادداشت مؤلف). اثلق است که به هندی سبنهالو نامند. (فهرست مخزن الادویه)
پنج انگشت. (فرهنگ فارسی معین). بر وزن و معنی پنجنگشت است، و آن رستنیی باشد که به عربی ذوخمسهاصابع و ذوخمسهاوراق خوانند. (برهان). فقد. (یادداشت مؤلف). اثلق است که به هندی سبنهالو نامند. (فهرست مخزن الادویه)
معرب پنجنوش است که عبارت از خبث الحدید و هلیله و بلیله و آمله و عسل باشد، و آن را ممدالحیوه نامند. (از حکیم مؤمن). گوارش فنجنوش مرکب است از اخلاط هلیلۀ کابلی، بلیله، آمله، پلپل، دارپلپل، زنجبیل، سعد، شطرنج هندی، سنبل از هر یکی ده درمسنگ، و تخم شبت و تخم گندنا از هر یکی چهار درمسنگ، خبث الحدید سوده و چهارده روز به سرکه فرغارکرده و خشک کرده صد درمسنگ، با انگبین مصفی بسرشند و شش ماه نگاه دارند تا برسد. شربتی دو درمسنگ. بعضی مردمان دراین گوارش مشک زیادت کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). دربحرالجواهر و برهان طریقۀ ترکیب و ساختن این گوارش گونه ای دیگر است، ریم آهن مصنوعی. (غیاث). اکسید آهن را گویند که عبارت از ترکیب اکسیژن باآهن است، پادزهر گاوی که کیسۀ زهرۀ گاو است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به پنجنوش شود
معرب پنجنوش است که عبارت از خبث الحدید و هلیله و بلیله و آمله و عسل باشد، و آن را ممدالحیوه نامند. (از حکیم مؤمن). گوارش فنجنوش مرکب است از اخلاط هلیلۀ کابلی، بلیله، آمله، پلپل، دارپلپل، زنجبیل، سعد، شطرنج هندی، سنبل از هر یکی ده درمسنگ، و تخم شبت و تخم گندنا از هر یکی چهار درمسنگ، خبث الحدید سوده و چهارده روز به سرکه فرغارکرده و خشک کرده صد درمسنگ، با انگبین مصفی بسرشند و شش ماه نگاه دارند تا برسد. شربتی دو درمسنگ. بعضی مردمان دراین گوارش مشک زیادت کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). دربحرالجواهر و برهان طریقۀ ترکیب و ساختن این گوارش گونه ای دیگر است، ریم آهن مصنوعی. (غیاث). اکسید آهن را گویند که عبارت از ترکیب اکسیژن باآهن است، پادزهر گاوی که کیسۀ زهرۀ گاو است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به پنجنوش شود
مجموع انگشتان هر یک از دست و پا که بکف پیوسته است: (پنج انگشت یکی نیستند)، چوبی است بلند که بر سر آن پنج چوب کوتاه مثل انگشت نصب شده و بدان خرمن کوفته را باد دهند انگشته آشور پنجه مدری هاکو، گیاهی است که برگ آن مانند برگ شاهدانه است و بوته آن در کنار رودها روید ذو خمسه اصابع ذوخمسه اوراق دل آشوب پنجنگشت. تخم آنرا حب الفقد خوانند
مجموع انگشتان هر یک از دست و پا که بکف پیوسته است: (پنج انگشت یکی نیستند)، چوبی است بلند که بر سر آن پنج چوب کوتاه مثل انگشت نصب شده و بدان خرمن کوفته را باد دهند انگشته آشور پنجه مدری هاکو، گیاهی است که برگ آن مانند برگ شاهدانه است و بوته آن در کنار رودها روید ذو خمسه اصابع ذوخمسه اوراق دل آشوب پنجنگشت. تخم آنرا حب الفقد خوانند