جدول جو
جدول جو

معنی فلوطینس - جستجوی لغت در جدول جو

فلوطینس
(فِ نُ)
نام حکیمی از مفسرین کتب حکمای قدیم. (ابن الندیم). (205- 270 قبل از میلاد) فیلسوف نوافلاطونی رم. در مصر تولد یافت و در اسکندریه تحصیل علوم کرد و از سال 244قبل از میلاد در رم به سخنرانی های فلسفی پرداخت و مکتب نوافلاطونی را بنیاد نهاد. (از فرهنگ بیوگرافی وبستر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مازریون. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مازریون شود
لغت نامه دهخدا
به رومی جلنار است، و فرفیون را نیز نامند، و خیربو را نیز گویند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فِ طَ خُ)
پلوتارک. (یادداشت مؤلف). او راست: کتاب الاّراء الطبیعیه، و تحتوی علی آراء الفلاسفه فی امور الطبیعیات، و آن پنج مقاله است، و آن را قسطابن لوقای بعلبکی به عربی ترجمه کرده. دیگر کتاب الی موریالیا فیما دل علیه من مداراه العدو و انتفاع به. دیگر کتاب الغضب. دیگر کتاب الریاضه، که به سریانی ترجمه شده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به پلوتارک شود
این فلوطرخس دیگر است. او راست: کتاب الانهار و خواصها و ما فیها من العجائب و الجبال و غیر ذلک. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(فْلُ / فُ / فِ لُ)
نام پایتخت قدیم توسکانی که در فاصله 145میلی رم در ایتالیاواقع است. جمعیت آن مطابق آمار 1951 میلادی 342300 تن است. این شهر در کنار رود آرنو قرار دارد و از شهرهای جالب و زیبای ایتالیاست. در این شهر بناهای تاریخی دیدنی وجود دارد که قدیمترین آنها تعمیدگاه جیووانی مقدس است. کلیساهای دیگری نیز دارد که دارای ارزش تاریخی است و ازجملۀ آنها کلیسای سنتاماریا، و کلیسای سنت دومینگ است. کتاب خانه ملی این شهر نیز از کتابخانه های مشهور جهان است
لغت نامه دهخدا
(فِ لَ / لِ)
منسوب به فلسطین که ناحیۀ بزرگی است در پشت اردن. (سمعانی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فِ لَ / لِ)
از اجناد شام است، و نسبت بدان فلسطی و فلسطینی است. (اقرب الموارد). ناحیتی است به شام با کشت وبرز و میوه ها و خواسته ها و مردم بسیار. و رمله قصبۀ فلسطین است و شهر غزه و بیت اللحم وشهر مسجد ابراهیم و شهرک نابلس و ارنجا (ظ: اریحا) و شهر بیت المقدس از فلسطین باشد. (از حدود العالم). صفحه ای است که همیشه مسکون بوده، مردمان مختلف از نژادهای گوناگون از کنعانیان گرفته تا اقوام معاصر ما در اینجا بنوبت سکنی گزیده اند و بسا که روی تپه ای چندین شهر یکی بعد از دیگری بنا شده و اکنون در یک جا آثار تمدنهای مختلف از زیر خاک بیرون می آید. هر شهر که خراب می شده بر ارتفاع تپه ای می افزوده و شهر جدید را بر شهر خراب شده میساختند. گویند که عده چنین طبقات گاهی از ده و بیست تجاوز میکند، بنابراین عالم آثار عتیقه باید بسیار رنج برد تا آثار و علایم هر دوره یا عهدی را از دوره و عهد دیگر تمیز دهد و آن را به جا و طبقۀ خود نسبت دهد. (ایران باستان پیرنیا ص 58). محل هایی که در تورات ذکر میشود غالباً در فلسطین یا در شام است. (ایران باستان پیرنیا ص 57). ناحیتی است از شام، و بیت المقدس قصبۀ این ناحیه است. شهرهای مشهورش عبارتند از: عسقلان، رمله، غزه، ارسوف، قیساریه، نابلس، اریحا، عمان، مافا و بیت جبرین که اول اجناد شام است. ابتدایش از ناحیۀ غرب رفح و انتهایش لجون از ناحیۀ غور است. (معجم البلدان) :
آماج تو از بست بود تا که به پنجاب
پرتاب تو از بلخ بود تا به فلسطین.
فرخی.
رجوع به فلسطون شود
لغت نامه دهخدا
(فَ سَ)
قریه ای است در عراق. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 433 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
به سریانی خسک است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
جعده است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
سر نرۀ سطبر درشت، یا سر نرۀ پهنا. (منتهی الارب). فلطاس. فلطوس. رجوع به فلطاس و فلطوس شود
لغت نامه دهخدا