جدول جو
جدول جو

معنی فلقحی - جستجوی لغت در جدول جو

فلقحی
(فَ قَ)
مردی که درروی مردمان خندد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فلقحی
خنده رو
تصویری از فلقحی
تصویر فلقحی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَخْوْ)
نوشیدن یا خوردن هر آنچه در آوند بود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَلْ لا)
کشاورزی. فلاحت. برزگری. رجوع به فلاح شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب به فلاح که نام جد خاندانی است. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ قا)
بلا و سختی. (منتهی الارب). داهیه، کار شگفت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز که دارای 50 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فلقحه
تصویر فلقحه
نوشیدن از آوند، پراکندن هر چه در آوند است
فرهنگ لغت هوشیار