جدول جو
جدول جو

معنی فلفمونیه - جستجوی لغت در جدول جو

فلفمونیه
(فِ فِ یَ / یِ)
فلفلمویه. (فرهنگ فارسی معین). فلفلمونیه. رجوع به فلفلمویه شود
لغت نامه دهخدا
فلفمونیه
سنسکریت تازی شده پلپلمویه
تصویری از فلفمونیه
تصویر فلفمونیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ فِ یَ)
فلفلمویه. ریشه فلفل. پلپلمویه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فلفل مویه شود
لغت نامه دهخدا
(فِ فِ یَ / یِ)
درختچه ای است از تیره کبابه ها که شباهت کاملی به گیاه تملول دارد، و برخی آن را یکی از گونه های تملول به شمار می آورند. گیاهی است بالارونده که به درختان مجاور خود متکی می شود. گلهایش به شکل سنبله های چسبیده بهم است و میوه اش بیضوی شکل و ریز و بسیار معطر و سته است. شکل ظاهری میوه اش مانند میوۀ فلفل سیاه است ولی برخلاف فلفل سیاه کروی نیست بلکه بیضوی است، و از این جهت میوه های این گیاه را فلفل دراز نیز گویند. این گیاه خاص هندوستان و جزایر اقیانوسیه و جزایر سند است و از آن مانند تملول استفادۀ دارویی به عمل می آید. دارفلفل، عرق الذهب، فلفل دراز، پیپل، پیپلی، فلفل مویه، درخت فلفل مویه، فلفل مور، فلفلمونیه، درخت پیپلامور، بیبرآغاجی، پلپلمویه. برخی از کتب فلفلمویه را بیخ درخت کبابه ذکر کرده اند درحالیکه کبابه گیاه دیگری غیر از فلفلمویه است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فِ فِ نَ / نِ)
اسم فارسی بیخ درخت فلفل است، و گویند اعم از بیخ و چوب درخت اوست. (حکیم مؤمن). رجوع به فلفلمویه شود
لغت نامه دهخدا
(فِ لِ)
آماس خونی است، و پیشینگان همه آماسهای گرم را فلغمونی گفته اندو سپس قرار بر این افتاده است که فلغمونی آماس خونی را گویند. (یادداشت مؤلف از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
قراحصار لیمونیه به حدود آقشهر ارزنجان، قلعتی است. (نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 97)
لغت نامه دهخدا
برگرفته از فلفلمور سریانی برگرفته از پیپالیمول سنسکریت موی پلپل بیخ پلپل پلپلمویه ریشه فلفل پلپلمویه. درختچه ایست از تیره کبابه ها که شباهت کاملی به گیاه تملول دارد و برخی آن را یکی از گونه های تملول به شمار می آورند. گیاهی است بالا رونده که به درختان مجاور خود متکی می شود گلهایش به شکل سنبله های چسبیده به هم است و میوه اش بیضوی شکل و ریز و بسیار معطر و سته است. شکل ظاهری میوه اش مثل میوه فلفل سیاه است ولی برخلاف سیاه کروی نیست بلکه بیضوی است و از این جهت میوه های این گیاه را فلفل دراز نیز گویند این گیاه خاص هندوستان و جزایر سند است و از آن مانند تملول استفاده دارویی به عمل میاید دار فلفل عرق الذهب فلفل دراز پیپل پیپلی فلفل مویه درخت فلفل مویه فلفل مور فلفلمونیه درخت پیلامور بیبر آغاجی پلپلمویه. توضیح برخی از کتب فلفلمویه را بیخ درخت کبابه ذکر کرده اند در حالی که کبابه گیاه دیگری غیر از فلفلمویه است
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته مارگی (با بهره گیری از واژه ماره گیلکی برابر با چرک یا ریم به گونه بسته) اجتماع مقادیری چرک در عمق انساج به طوری که در چرکها محدود در یک نقطه باشند و اکثر تولید برجستگی و تومور در آن نقطه کنند. فلقمونیا ممکنست قسمتی از انساجی را که محدودش کرده اند کم کم در خود حل کند و بداخل یا خارج سر باز نمایند و یاهمان طور مسدود و محدود بماند
فرهنگ لغت هوشیار
پلپلمویه درختچه ایست از تیره کبابه ها که شباهت کاملی به گیاه تملول دارد و برخی آن را یکی از گونه های تملول به شمار می آورند. گیاهی است بالا رونده که به درختان مجاور خود متکی می شود گلهایش به شکل سنبله های چسبیده به هم است و میوه اش بیضوی شکل و ریز و بسیار معطر و سته است. شکل ظاهری میوه اش مثل میوه فلفل سیاه است ولی برخلاف سیاه کروی نیست بلکه بیضوی است و از این جهت میوه های این گیاه را فلفل دراز نیز گویند این گیاه خاص هندوستان و جزایر سند است و از آن مانند تملول استفاده دارویی به عمل میاید دار فلفل عرق الذهب فلفل دراز پیپل پیپلی فلفل مویه درخت فلفل مویه فلفل مور فلفلمونیه درخت پیلامور بیبر آغاجی پلپلمویه. توضیح برخی از کتب فلفلمویه را بیخ درخت کبابه ذکر کرده اند در حالی که کبابه گیاه دیگری غیر از فلفلمویه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلفونیه
تصویر قلفونیه
نوعی صمغ درخت صنوبر زنگباری علک یابس کلفن
فرهنگ لغت هوشیار
((فِ فِ یَ یا یِ))
درختچه ای است از تیره کبابه ها که شباهت کاملی به گیاه تملول دارد. گیاهی است بالا رونده که به درختان مجاور خود متکی می شود. گل هایش به شکل سنبله های چسبیده به هم است و میوه اش بیضوی شکل و ریز و بسیار معطر است. این گیاه خاص هندوستان
فرهنگ فارسی معین