جدول جو
جدول جو

معنی فلاورجان - جستجوی لغت در جدول جو

فلاورجان(فَ وَ)
بخشی از شهرستان اصفهان که از طرف شمال به بخش های سده و نجف آباد، از جنوب به شهرستان های شهرضا و شهرکرد، از خاور به دهستان کرارج و از باختر به دهستان لار محدود است. تنگ لاشتر که راه اصفهان به شیراز از آن می گذرد در جنوب خاوری این بخش است. قسمتی از قراء این بخش از زاینده رود مشروب میشود و پلهای زمانخان و بیستگان بر روی زاینده رود جزو این بخش است. بخش فلاورجان چهار دهستان و 196 آبادی دارد و دهستانهای آن عبارتند از: 1- دهستان آیدغمش با 45 آبادی و 24761 تن سکنه. 2- دهستان آشیان با 33 آبادی و47789 تن سکنه. 3- دهستان گرکن با 53 آبادی و 17653تن سکنه. 4- دهستان اشترجان با 65 آبادی و 56082 تن سکنه. جمع سکنۀ بخش 150785 تن است. محصول عمده آن غله و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
فلاورجان(فَ)
قصبۀ مرکزی بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. آب مشروب آن از زاینده رود است. محصول عمده قصبه برنج، پنبه و میوه. جمعیت آن در حدود 4500 تن است. صنعت دستی مردم کرباس بافی و تهیۀ قالی و جاجیم است. پل فلاورجان که در کنار این قصبه است از زمان شاه عباس صفوی است و در محل به پل ورگان معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ سِ)
دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 16هزارگزی جنوب باختری فلاورجان و 3هزارگزی راه ریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 805 تن است. آب آن از زاینده رود و محصول آن غلات، برنج، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ سُ)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان متصل به شوسۀ مبارکه به اصفهان. دارای 1406 تن سکنه است. آب آن از زاینده رود تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان آیدغمش است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 422 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 19 هزارگزی جنوب فلاورجان و یکهزارگزی شمال جادۀ اصفهان به مبارکه قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 393 تن سکنه است. آب آنجا از زاینده رود تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، برنج، صیفی، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنها کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، که در 35 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان و سه هزاروپانصدگزی راه باغ بهادران به گردنه سرخ قرار دارد. و دارای 28 تن سکنه است. آب آنجا از زاینده رود تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 12هزارگزی جنوب خاور فلاورجان متصل براه مبارکه به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه است. سکنۀ آن 118 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نَ ظَ)
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 800 تن است. آب آن از زاینده رود و محصول آن گندم، جو، برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 25هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 6هزارگزی شمال تنگ سدگان، جلگه و معتدل است، سکنۀ آن 197 تن است، آب آن از قنات تأمین می شود، محصول آن غلات و پنبه و تریاک و شغل اهالی زراعت است، صنایع دستی زنان آن کرباس بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 55 هزارگزی باختری فلاورجان متصل بجادۀ شهرکرد به اصفهان با 210 تن سکنه، آب آن از زاینده رود و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ)
دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. کوهستانی و معتدل. سکنه 1818 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان آیدوغمش فلاورجان شهرستان اصفهان. دارای 148 تن سکنه است. آب آن از زاینده رود است. محصول آن غلات، برنج و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. دارای 357تن سکنه و آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات، برنج، صیفی، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. سکنۀ آن 126 تن است. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و برنج و پنبه. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. دارای 146 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و صنایعدستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَ تَ)
ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. واقع در 5هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان و 2هزارگزی راه شوسۀ مبارکه به اصفهان. آب آن از زاینده رود و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سِ دِهْ)
قصبه ای از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان در 25 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان. هوای آنجا معتدل و دارای 3836 تن سکنه است. آب آنجا از زاینده رود است. محصولاتش گندم، جو، حبوب، برنج، سردرختی، زردآلو، سیب، آلوچه. اهالی بکشاورزی و مختصری گله داری گذران میکنند. راه آن ماشین رو است و در حدود 15باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. جلگه، معتدل. آب از زاینده رود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
از توابع مراغه، (نزههالقلوب چ اروپا ص 87)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان حمزه لو، بخش خمین کمره، شهرستان محلات. سکنۀ آن 344 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندرقند و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ)
در تاریخ قم یکی از دیه های ’جاست’ بشمار آمده و در نسخه بدل الرازجان ذکر شده است. شاید همان ’رازقان’ باشد که در فرهنگ جغرافیایی ایران قصبه ای در ساوه ضبط گردیده است. رجوع به تاریخ قم ص 114 و 138 و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان اشترجان از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که دارای 118 تن سکنه است. آب آن از زاینده رود و محصول عمده اش غله، پنبه و کاردستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). رجوع به فلاورجان شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
قسمی بادام در جهرم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز که دارای 95 تن سکنه است، آب آن از رود خانه قره آغاج و محصول عمده اش غله، لبنیات و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند که دارای 418 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و بنشن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
لاریجان. شهرکی میان ری و آمل طبرستان به فاصله هیجده فرسنگ از هر یک از این دو شهر آن را قلعتی حصین است و در اخبار آل بویه ذکر آن بسیار آمده است و محمد بن بندار بن محمد اللارجانی الطبری ابویوسف الفقیه... منسوب بدانجاست. (معجم البلدان). رجوع به لاریجان شود
لغت نامه دهخدا
(وَ خِ)
دهی از دهستان مرزوتی بخش لنگه، شهرستان لار. واقع در 67 هزارگزی شمال باختری لنگه، و چهار هزارگزی راه فرعی لنگه به چارک. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. دارای 230 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات و خرما. و شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چَ حَ دَ)
دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 38 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 5 هزارگزی خاور پل زمانخان واقع است. کوهستانی و معتدل است و 362 تن سکنه دارد. آبش از زاینده رود. محصولش غلات و برنج. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ فَ وَ)
در اصفهان است و دو فرسخ با پل بابامحمود فاصله دارد. (کتاب اصفهان تألیف حسین نورصادقی ص 33)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است که 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
ده مرکز دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، در 80هزارگزی جنوب فلاورجان، یک هزارگزی جنوب شوسۀ شهرکرد به اصفهان. جلگه، معتدل. با 1623 تن سکنۀ شیعه و فارسی زبان. آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات، صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه آنجا شوسه است. تاریخ بنای مسجد اشترجان 500 سال است. دو زیارتگاه قدیمی دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(اُشْ)
دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، که در 14 هزارگزی جنوب فلاورجان و 4 هزارگزی شوسۀ مبارکه به اصفهان واقع است و محلی جلگه، معتدل و دارای 458 تن سکنه میباشد. مذهب مردم آن شیعه و زبان آنان فارسی است. آب آن از زاینده رود تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج، صیفی کاری، تریاک و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) ، از رنگهای اسب است، بدینسان که اگر در بدن اسب رنگهای مختلفی بجز رنگ سپید دیده شود و این رنگهای گوناگون کوچک و پراکنده باشد و مقادیر آنها نیز با هم متفاوت بنظر آید، آنگاه گویند اشیم. (از صبح الاعشی ج 2 ص 18)
لغت نامه دهخدا
(چَ بُ)
ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، 66 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. شش هزارگزی خاور فلاورجان 20هزارگزی شمال شوسۀ شهرکرد به اصفهان. جلگه، معتدل. سکنه 3960 تن. زبان فارسی. آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات، صیفی. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان: کرباس بافی. راه فرعی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَ گِ)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. واقع در 19هزارگزی جنوب فلاورجان و 3هزارگزی راه مبارکه به اصفهان با 226 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا