جدول جو
جدول جو

معنی فعولن - جستجوی لغت در جدول جو

فعولن
(فُ / فَ لُ)
یکی از اوزان عروض است. ازاحیف فعولن شش است: قبض، قصر، حذف، ثلم، ثرم و بتر. (فرهنگ فارسی معین از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 43). یکی از کلماتی است که به کمک آنها وزن شعر در بحر متقارب سنجیده میشود، مثلاً هر بیت از اشعار شاهنامۀ فردوسی یا بوستان سعدی یا اسکندرنامۀ نظامی را با هشت بار فعولن مطابقه می کنند که در هر مصراع چهارمین آنها محذوف است، یعنی بصورت ’فعو’ (فعل) درمی آید:
به نام خداوند جان و خرد
(فعولن فعولن فعولن فعل)
اما بیت زیر از ناصرخسرو که در بحر متقارب تام است و زحاف ندارد هر مصراعش درست برابر با چهار مرتبه فعولن است:
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
(فعولن فعولن فعولن فعولن).
رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بمعنی قاقلاست. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
از مشتقات کلمه فعل است و در علم صرف معیار صرفی برخی از جمعهای مکسر ومصادر مجرد است، مثلاً کلمات غرور، سرور، نکول، عبورمصدر و بر وزن این معیار است و کلمات امور قبور، ثغور جمع مکسرند. (با استفاده از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
یکی از اشتقاقات کلمه فعل است که در علم صرف معیار صرفی صفت مشبهه و صیغۀ مبالغه قرار میگیرد و صفاتی، مانند: صبور، قطور، اکول، شرور بر وزن این کلمه است. (از یادداشت های مؤلف)
لغت نامه دهخدا
به یونانی برگ نبات است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
یکی از اوزان عروض است توضیح از احیف فعولن شش است: قبض قصر حذف ثلم ثرم بتر
فرهنگ لغت هوشیار