جدول جو
جدول جو

معنی فطاءه - جستجوی لغت در جدول جو

فطاءه
(دَ کَ لَ)
بر پشت کسی زدن، آرمیدن زن، بیفکندن کسی را بر زمین، تیز دادن به چیزی، رنج بردن، کفک آوردن دیگ، پست و هموار گردیدن پشت شتر کسی از گرانی بار و درآمدن. (منتهی الارب). رجوع به فطاء و فطاء شود
لغت نامه دهخدا
فطاءه
(دَ)
برآمدن سینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُ ءَ / ثَ ءْ)
جانوری است کوچک
لغت نامه دهخدا
(فُءَ)
نام پدر قطری شاعر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
ناگاه گرفتن کسی را، ناگاه درآمدن بر کسی. (منتهی الارب). رجوع به فجاء و فجاءه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ قَ)
فطانت. رجوع به فطانت شود
لغت نامه دهخدا
(فُ ءَ / فُ قَ ءَ)
پوست. (منتهی الارب). فاقئاء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ ءَ)
عطاء. بخشش. عطاوه. رجوع به عطاء شود
لغت نامه دهخدا
(وَ طَ ءَ)
راه پاسپردۀ بسیار مسلوک. (منتهی الارب) (آنندراج). سابله. (اقرب الموارد). راه پاسپرده و لگدکوب شده. (ناظم الاطباء) ، مسافران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ نَ)
فرورفتن پشت و برآمدن سینه. (از اقرب الموارد). برآمدن سینه، برآمدن پشت. (منتهی الارب) ، فرورفتن پشت شتر خلقه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پهن بینی شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ لَ)
پست و هموار شدن و درآمدن پشت شتر از گرانی بار. (از ناظم الاطباء). به معنی فطا است با تمام معانی آن، بار کردن بر بعیر بار سنگین چنانکه پشتش صاف گردد و فرورود، آوردن قوم را آنچه دوست ندارند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فطانه
تصویر فطانه
فطانت در فارسی زیرکی زیرک گشتن، پی بردن سر در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطاه
تصویر فطاه
فرو رفتگی پشت بر آمدگی سینه
فرهنگ لغت هوشیار