جدول جو
جدول جو

معنی فطآء - جستجوی لغت در جدول جو

فطآء(فَ آ)
مؤنث افطاء. (منتهی الارب). ج، فطء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ قَ نَ)
فرورفتن پشت و برآمدن سینه. (از اقرب الموارد). برآمدن سینه، برآمدن پشت. (منتهی الارب) ، فرورفتن پشت شتر خلقه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پهن بینی شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ لَ)
پست و هموار شدن و درآمدن پشت شتر از گرانی بار. (از ناظم الاطباء). به معنی فطا است با تمام معانی آن، بار کردن بر بعیر بار سنگین چنانکه پشتش صاف گردد و فرورود، آوردن قوم را آنچه دوست ندارند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَطْ)
زن گول. ج، رطء. (منتهی الارب). حمقاء. (اقرب الموارد). زن گول و احمق، ج، رطاآت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فُطْءْ)
جمع واژۀ افطاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به افطاء شود
لغت نامه دهخدا