معنی فضالی - جستجوی لغت در جدول جو

فضالی(فُ لا)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

مداخلۀ بی جا در کار دیگران، برای مثال در کارخانه ای که ره علم و عقل نیست / وهم ضعیف رای فضولی چرا کند (حافظ - ۳۷۸)
فضول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فضاله — تصویر فضاله

پس مانده از هر چیز، بقیه، باقی مانده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فضایل — تصویر فضایل

فضیلت ها، برتری ها در علم و هنر و اخلاق، فضل ها، برتری ها، شرف ها، ویژگی های ستوده اخلاقی، جمع واژۀ فضیلت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فضائی — تصویر فضائی

اسپاشیک درواییک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

اسپاشیک درواییک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضایل — تصویر فضایل

جمع فضیلت، برتریها، هنرها، فزونیها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضاله — تصویر فضاله

مانده پس مانده از چیزی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

ابلوک نخود هر آش در فارسی بر سری ابلوکی، یاوه گویی ژاژ خایی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضلای — تصویر فضلای

منسوب به فضل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فضایل — تصویر فضایل

((فَ یِ))

جمع فضیلت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

((فُ))

مداخله بی جهت در کار دیگران، یاوه گویی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

Meddlesomeness, Officiousness

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

Spatial

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

spatial

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

ingérence, immixtion

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

espacial

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

स्थानिक

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

हस्तक्षेप , दखलंदाजी

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

ruimtelijk

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

inmenging, opdringerigheid

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

spaziale

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

ingerenza, invadenza

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

пространственный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

entrometimiento

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

просторовий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

втручання , нав'язливість

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

przestrzenny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

ingerencja, wścibskość

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

räumlich

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

Einmischung, Aufdringlichkeit

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

вмешательство , навязчивость

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

intromissão

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از فضایی — تصویر فضایی

espacial

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از فضولی — تصویر فضولی

campur tangan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی