فصفصه (فِ فِ صَ) معرب از اسفست فارسی. رطبه. (از تحفۀ حکیم مؤمن). گیاه اسپست. ج، فصافص. (منتهی الارب). فسفسه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فسفسه و اسپست شود ادامه... معرب از اسفست فارسی. رطبه. (از تحفۀ حکیم مؤمن). گیاه اسپست. ج، فصافص. (منتهی الارب). فسفسه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فسفسه و اسپست شود لغت نامه دهخدا
فصفصه پارسی تازی گشته اسپست از گیاهان ادامه... پارسی تازی گشته اسپست از گیاهان تصویر فصفصه فرهنگ لغت هوشیار