جدول جو
جدول جو

معنی فسمونیون - جستجوی لغت در جدول جو

فسمونیون
اسفیداج اسرب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ)
کرفس بری. (دزی ج 1 ص 689). بیونانی اسم اسفیداج است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
هزارجشان است که فاشرا باشد. (فهرست مخزن الادویه). هزارجشان. هزارچشان. هزارافشان. هزارفشان. فاشرا. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
به یونانی حماض بزرگ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، نوعی از حماض بزرگ است که در بستانها بیشتر روید و در حماض گفته شد، منفعت و صفت انواع آن، (اختیارات بدیعی)، به لغت سریانی دوائی است که بیخ آن را به شیرازی حلیمو خوانند، ضماد کردن آن درد مفاصل و نقرس را نافع است، (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
برغوثی است که بزرقطونا باشد. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی باقلی قبطی است که قلقاس نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی سیسالیوس است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی گشته شبدر ترشک از گیاهان حماض کبیر است که آنرا شبدر ترشک گویند
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته کوپوره آفریکایی از گیاهان، کرسب بیابانی گیاهی است از تیره چتریان که در جنوب اروپا و شمال افریقا بسیار فراوان میروید و جزو علفهای خوب مراتع میباشد و ظاهر آن بسیار شبیه جعفری میباشد، کرفس بیابانی
فرهنگ لغت هوشیار