بسیار آب دادن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). آب دادن کسی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، باران خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). سقاک اﷲ یا سقیاً لک گفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چند بار جامه را در صمغ (صبغ؟) فرو بردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
بسیار آب دادن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). آب دادن کسی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، باران خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). سقاک اﷲ یا سقیاً لک گفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چند بار جامه را در صمغ (صبغ؟) فرو بردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)