جدول جو
جدول جو

معنی فسقیه - جستجوی لغت در جدول جو

فسقیه
(فِ / فَ قی یَ)
حوض. (منتهی الارب). ج، فساقی. اصلاً لاتینی است. (اقرب الموارد). جای دست و روی شستن از خانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
فسقیه
تالابه فشانه دار (فشانه فواره)، پادیابخانه (پادیاب وضوء)
تصویری از فسقیه
تصویر فسقیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فسقه
تصویر فسقه
فاسق ها، مردی که با زن شوهردار رابطه های جنسی دارد، کسانی که مرتکب فسق شود، فاجرها، گناهکارها، جمع واژۀ فاسق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
آب دادن، سیراب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
عالم به احکام شرع، متخصص در علم فقه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ یَ)
جمع واژۀ سقاء. (دهار). جمع واژۀ سقاء، بمعنی مشک شیر و آب. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ فِ)
بسیار آب دادن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). آب دادن کسی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، باران خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). سقاک اﷲ یا سقیاً لک گفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چند بار جامه را در صمغ (صبغ؟) فرو بردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شکوفۀ حنا. (یادداشت مؤلف). رجوع به حنا شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی فروع است و به معنی قضبان الکرور نیز هست. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قی یَ)
دراهم فوقیه، منسوب است به فوق که پادشاهی بود در روم. (منتهی الارب). رجوع به فوکاس شود
لغت نامه دهخدا
تبهکار گنهکار ناراست کردار، مردی که با زن شوهر دار دوستی و هم صحبتی کند، جمع فساق فسقه فاسقین، جمع فاسق، جهمرزان ناراستکاران گمراهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسقیه
تصویر اسقیه
جمع سقا، آبدهان، مشک ها، شیر آب ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
آب نوشانی می نوشانی آب دادن سیراب ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسقیه
تصویر غسقیه
پارسی تازی گشته غسک بید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاسقیه
تصویر فاسقیه
روش دستار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
دانا، دانشمند، دریابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
((فَ))
عالم به احکام شرع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
((تَ یِ))
آب دادن، سیراب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
دین شناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
Jurist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
juriste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
юрист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
Jurist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
prawnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
юрист
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
jurista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
jurista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
giurista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
jurist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
वकील
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
ahli hukum
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
법학자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
עורך דין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
法学家
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
法学者
دیکشنری فارسی به ژاپنی