به لغت یونانی دانه ای است مانند ماش و عدس و آن را مقشر کرده به گاو دهند، گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام و به فارسی کرسنه گویند. (برهان). فرستاریون. فارسطاریون. فرسطس. رجوع به این مدخل ها شود
به لغت یونانی دانه ای است مانند ماش و عدس و آن را مقشر کرده به گاو دهند، گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام و به فارسی کرسنه گویند. (برهان). فرستاریون. فارسطاریون. فرسطس. رجوع به این مدخل ها شود
به یونانی رستنیی باشد که آن را پنجنگشت خوانند. (برهان). ذوخمسهاوراق. (مخزن الادویه). نباتی است که آن را پنجنگشت گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بنطابلون. فنطافلن. (فرهنگ فارسی معین)
به یونانی رستنیی باشد که آن را پنجنگشت خوانند. (برهان). ذوخمسهاوراق. (مخزن الادویه). نباتی است که آن را پنجنگشت گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بنطابلون. فنطافلن. (فرهنگ فارسی معین)
مأخوذ از یونانی. یک نوع گیاهی که به فارسی برابران گویند. (ناظم الاطباء). گونه ای قارچ است که بر روی تنه درختان جنگلی روید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و اختیارات بدیعی و الفاظالادویه شود
مأخوذ از یونانی. یک نوع گیاهی که به فارسی برابران گویند. (ناظم الاطباء). گونه ای قارچ است که بر روی تنه درختان جنگلی روید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و اختیارات بدیعی و الفاظالادویه شود