- فرویشی
- غفلت اهمال: و هم فی غفله و ایشان در فرو یشی اند
معنی فرویشی - جستجوی لغت در جدول جو
- فرویشی
- اهمال، غفلت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فقر تهی دستی افلاس مقابل توانگری مالداری، زهد گوشه نشینی، عرفان قلندری تصوف
تهیدستی، فقر، گوشه نشینی، تصوف
فقر، تهیدستی، گوشه نشینی، تصوف، عرفان
تعطیل
منسوب به رویش. یا دستگاه رویشی مجموعه اندامهایی که جهت رشد و نمو گیاهان به کار می افتد و آنها عبارتند از: ریشه ساقه برگ مقابل دستگاه زایشی
درنگ، تاخیر، غفلت، قصور و اهمال در کاری، برای مثال گه از لب شربتی ندهی، به کشتن همی نمی ارزم / چرا در کارهات آخر چنین فرویش می باشد؟ (امیرخسرو - ۲۲۶) ، غافل، اهمال کننده
تاخیر، غفلت
درنگ، تأخیر، غفلت، غافل، اهمال کننده
آمپیریک
نزولی
تواضع، خشیت، اکناع، خضوع
تلاشی، زوال
از یاد رفتگی نسیان مقابل یاد ذکر یا بباد فراموشی دادن 0 کاملا از یاد بردن
کاری که طبق امر مقامی بزرگتر انجام گیرد، دستوری بی ارزش: کار فرمایشی بهتر از این نمی شود
منسوب به فروردین فروردینی: بپوشیده لباس فرودینی بیفگنده لباس ماه آذر. (دقیقی)
از یاد رفتگی نسیان مقابل یاد ذکر یا بباد فراموشی دادن 0 کاملا از یاد بردن
گرانش
مربوط یا منسوب به پرورش، پرورش یافته و پرورده شده در خارج از محیط طبیعی خود
کاری که طبق حکم و دستور انجام شود و اصالت نداشته باشد
فروردینی، برای مثال بپوشیده لباس فرودینی / بیفکنده لباس ماه آذر (دقیقی - ۱۰۱)
افتادگی، تواضع
Bronchial
Condescendence, Condescension, Humbleness, Humility, Unpretentiousness
Eroding
erodindo
condescendência, humildade, simplicidade
бронхиальный
разрушающий
снисхождение , смирение , непритязательность
bronchial
erosiv