جدول جو
جدول جو

معنی فروغانی - جستجوی لغت در جدول جو

فروغانی
(فُ)
درخشان وتابان. (آنندراج). روشن و نورانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری، کثرت، وفور نعمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروغمندی
تصویر فروغمندی
دارای فروغ بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
به رنگ ارغوان، سرخ مایل به بنفش، برای مثال خوشا با رفیقان یک دل نشستن / به هم نوش کردن می ارغوانی (فرخی - ۳۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروغمند
تصویر فروغمند
دارای فروغ، دارای روشنی و تابش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرودینی
تصویر فرودینی
فروردینی، برای مثال بپوشیده لباس فرودینی / بیفکنده لباس ماه آذر (دقیقی - ۱۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
محمد بن اسماعیل فارسی، مکنی به ابوالفتح و منسوب به فرغان فارس. در نیشابور از ابویعلی حمزه بن عبدالعزیز المهلبی و جز او استماع حدیث کرد. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 206)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب است به فرغانه که ولایتی است در پشت چاچ. (سمعانی). منسوب به فرغانۀ ماوراءالنهر. (یادداشت به خط مؤلف) ، منسوب به فرغان از قرای فارس. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ)
منسوب به فروان که شهری است نزدیک غزنه. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارمغانی
تصویر ارمغانی
ارمغان، پرمغان، ره آورد، سوغات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
گل سرخ، برنگ ارغوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغانی
تصویر چراغانی
جشن، آئین بستن کوی و برزن و شهر و چراغ بسیار روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به فروردین فروردینی: بپوشیده لباس فرودینی بیفگنده لباس ماه آذر. (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو تنی
تصویر فرو تنی
تواضع افتادگی خشوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری کثرت، وفور نعمت خصب رخاء فراخی، بسامد تکرر کثرت وقوع
فرهنگ لغت هوشیار
دارای فروغ بودن نورانیت: پیشانیش از فروغمندی صبح دو جهان بسر بلندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروغمند
تصویر فروغمند
دارای فروغ نورانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
بسیاری، وفور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
((اَ غَ))
سرخ مایل به بنفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروغمند
تصویر فروغمند
((~. مَ))
دارای فروغ، نورانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چراغانی
تصویر چراغانی
((چِ))
منسوب به چراغان، چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند، مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
کثرت، وفور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروپاشی
تصویر فروپاشی
تلاشی، زوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
falseness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
Abundance, Plentitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
abundância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
ложность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
изобилие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
Falschheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
Überfluss, Fülle
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
obfitość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
брехливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
fałszywość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراوانی
تصویر فراوانی
достаток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دروغینی
تصویر دروغینی
假性
دیکشنری فارسی به چینی