فرهنگدان. اهل فرهنگ. آنکه در پی دانش و دانش آموزی بود: سخن پیش فرهنگیان سخته گوی به هر کس نوازنده و تازه روی. فردوسی. ، معلم. استاد. آموزگار: به فرهنگیان ده مرا از نخست چو آموختم زند و استا، درست. فردوسی. بداننده فرهنگیانش سپار که آمد کنون گاه آموزگار. فردوسی
فرهنگدان. اهل فرهنگ. آنکه در پی دانش و دانش آموزی بود: سخن پیش فرهنگیان سخته گوی به هر کس نوازنده و تازه روی. فردوسی. ، معلم. استاد. آموزگار: به فرهنگیان ده مرا از نخست چو آموختم زند و استا، درست. فردوسی. بداننده فرهنگیانش سپار که آمد کنون گاه آموزگار. فردوسی