جدول جو
جدول جو

معنی فرهادگرد - جستجوی لغت در جدول جو

فرهادگرد(فَ)
فرهادجرد. دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد که درچهارده هزارگزی شمال باختری فریمان، سر راه شوسۀ عمومی مشهد به فریمان واقع است. ناحیه ای جلگه ای و معتدل که دارای 1190 تن سکنه است. از قنات مشروب می شود. محصول عمده اش غله، بنشن و کار مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). رجوع به فرهادجرد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ جِ)
از قرای مرو است. (از معجم البلدان) (سمعانی). فرهادگرد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ جِ)
منسوب به فرهادجرد که قریه ای است در چند فرسنگی مرو، منسوب به فرهادجرد که از قرای نشابور است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فِ گِ)
دریای بزرگی که بر گرد عالم میگردد و به جهت احاطه بر دور کرۀ خاک به عربی آن رامحیط گویند و مملکت چین قریب به آن دریاست. (انجمن آرا). منظور مؤلف انجمن آرا روشن نیست و این نام درمأخذ دیگری دیده نشد. گمان میرود که این مطالب مبتنی بر بی خبری مؤلف مزبور از جغرافیای عالم است و وی اقیانوس هند را محیط بر خشکی های عالم دانسته است
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نُ فَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 15هزارگزی شمال باختری فریمان و یکهزارگزی باختر شوسۀ فریمان و یکهزارگزی باختر شوسۀ فریمان به مشهد. موقع جغرافیائی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 533 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و میوه جات و بنشن و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا